بهترین مطالب دنیای وب

گلچین مطالب مفید درباره سبک زندگی سلامت فناوری آشپزی و...

بهترین مطالب دنیای وب

گلچین مطالب مفید درباره سبک زندگی سلامت فناوری آشپزی و...

چطور با لجبازی کودک برخورد کنیم؟

[ad_1]

والدین در برخورد با لجبازی کودک باید ابتدا آرامش خود را حفظ کنند و سپس با تکنیک‌هایی همچون تکنیک وقفه و بی‌توجهی لجبازی کودکان را کنترل کنند.

کودکان ممکن است در هر شرایطی، در خانه یا در مهمانی، ‌یا هنگامی که به خرید رفته‌اید با لجبازی کردن شما را خجالت زده یا خشمگین کنند. لجبازی کودک به نوعی بخشی از روند رشدی اوست. به ویژه بین 2 تا 3 سالگی که کودک می‌خواهد استقلالش را تثبیت کند و همه کارها را آنطور که خودش می‌خواهد انجام دهد نه آنطورکه شما به او می‌گویید اما لازم است تا والدین بتوانند با برخورد مناسب این رفتار را در کودکانشان کنترل کند.

علل لجبازی کودکان

عوامل بسیاری بر لجبازی کودک شما موثر است اما همواره علت اصلی آن نوعی احساس درماندگی ناشی از عدم توانایی کافی برای انجام امور مربوط به خودش، شرایطی که مطابق میلش نیست و یا به طور کلی کاهش تحمل عاطفی وی است. بسیاری از لجبازی‌های کوکان نیز ریشه در سبک رفتاری والدین دارد.

اغلب اوقات لجبازی های کودکان هدف دار هستند و اگر کودک بداند که با کج خلقی به آن هدف نمی‌رسد، احتمال کمی دارد که به این کار مبادرت کند. البته گاهی اوقات کودکان فقط به این دلیل لجبازی می‌کنند که بیش از حد خسته و یا به شدت از نظر روحی برانگیخته شده‌اند ولی نمی‌توانند احساساتشان را به درستی بروز دهند.

عکس لجبازی کودک ، لجبازی کودکان ، بدرفتاری کودک

چگونه با لجبازی کودک برخورد کنیم؟

1- پذیرش خطا

اولین قدم این است که پذیرش خطا را یاد بگیریم. بهتر است به عنوان والد رفتارهای کودک را با توجه به سن و جنس وی مورد ارزیابی قرار دهند و خطاها و رفتارهای او را به شخصیتش ارتباط ندهند. البته باید او مسئول کارها و رفتارهایش باشد اما لازم است مواظب باشیم که او را سرزنش نکنیم و به او حق دهیم گاهی اشتباه کند.

2- بی توجهی

این روش سریع‌ترین راه خلاصی از لجبازی کودک است زیرا هدف اصلی بیشتر این رفتارها جلب توجه بزرگترهاست و نه چیز دیگر. شما نمی‌توانید برای کودکی که در حال داد و فریاد است، دلیل و منطق بیاورید، بنابراین تلاش هم نکنید. وقتی می‌بینید کودک در حال جیغ و فریاد است، به کار خود بپردازید. مراقب باشید که اصلا به کودک نگاه نکنید، چون حتی یک نیم نگاه هم می‌تواند قطع شدن سرو صدا را به تعویق بیندازد.

3- تنبیه کودک با تکنیک وقفه

از تکنیک وقفه استفاده کنید. اگر کودکتان دو سه ساله است او را در اتاق دیگری بر روی یک صندلی بنشانید و خودتان بیرون بیایید و به جایی بروید که او شما را نبیند ولی شما بتوانید او را زیر نظر داشته باشید. یک کودک بزرگتر را می‌توانید به تنهایی به اتاقش بفرستید.

4- تقویت رفتار درست

وقتی کودک بداخلاقی نمی‌کند و جیغ نمی‌کشد به او توجه بیشتری کنید. اگر می‌پندارید لجبازی کودک برای جلب توجه شما بوده است، وقتی لجبازی نمی‌کند به او توجه نشان دهید. به کودک برای رفتار خوب و همکاری‌اش پاداش دهید. از جدول تشویقی کمک بگیرید.

5- ارتباط نزدیک داشتن با کودک

وقتی کودک خود را به انجام کاری مجبور می‌کنید، خودتان باعث لجبازی کودک می‌شوید که نافرمانی کند و دقیقا به انجام همان کاری که نهی کرده‌اید ترغیب شود. این مقاومت کودک در واقع یک واکنش غریزی در پاسخ به اجبار است که البته محدود به رده‌ی سنی خاصی نیست و در بزرگ‌سالان نیز اتفاق می‌افتد. مثلا اگر از وقت خواب کودک شش‌ساله‌تان گذشته است و او هنوز اصرار دارد که کارتون تماشا کند، نباید با اجبار به سمت تختخواب هدایتش کنید. در عوض کنارش بنشینید و خودتان را به کارتونی که تماشا می‌کند علاقه‌مند نشان بدهید تا با مشاهده‌ی ابراز هم‌دلی شما نرم شود و راحت‌تر به حرف‌تان گوش کند.

تربیت کودک ، لجبازی کودک ، رفتار با کودک

6- حق انتخاب دادن به کودک

خیلی اوقات کودکان دوست ندارند به آنها امر و نهی شود. به‌جای اینکه به کودک لجباز خود امر کنید، به او حق انتخاب بدهید. مثلا بگویید: «خُب دیگه وقت خوابه. عزیزم دلت می‌خواد کدوم قصه‌ رو برات بخونم؟» و سپس اسم چند قصه‌ را نام ببرید. اگر کودک‌تان هنوز نافرمانی کرد و گفت: «من نمی‌خوام برم تو جام!»، آرامش خود را حفظ کنید و با جدیت بگویید: «اما این جزو انتخابایی که می‌تونی داشته باشی نیست» و این جمله را هر چند بار که لازم شد تکرار کنید. با تکرارِ شما کودک‌تان ترغیب می‌شود که کوتاه بیاید.

7- کنترل خشم و حفظ آرامش

اگر به لجبازی کودک خود با داد و بیداد پاسخ بدهید، گفت‌و‌گوی عادیِ بین شما و کودک‌تان در نهایت به جایی کشیده خواهد شد که از هر دو طرف‌تان فقط صدای جیغ شنیده می‌شود. سعی کنید خونسرد و آرام باشید، عصبانیت شما فقط شرایط را وخیم‌تر خواهد کرد و اگر فکر می‌کنید ممکن است کنترل خود را از دست بدهید از اتاق خارج شوید چرا که در غیر این صورت موجبات لجبازی مجدد او را فراهم خواهید کرد.

8- همکاری کردن با کودک

برای اینکه کودک‌تان به انجام کار خاصی ترغیب شود، بازی‌های سرگرم‌کننده ترتیب بدهید. مثلا اگر کودک لجبازتان اسباب‌بازی‌هایش را جمع‌وجور نمی‌کند، اول خودتان دست به کار شوید و سپس از او بخواهید که در امرِ مرتب کردن اسباب‌بازی‌ها به‌عنوان دستیار ویژه همراهی‌تان کند. این ترفندهای ساده و رفاقت با کودک برای مقابله با لجبازی کودک معمولا جواب می‌دهند.

9- درک کردن کودک

برای اینکه بتوانید علت رفتار لجبازانه‌ کودک خود را درک کنید، از زاویه‌‌ی دید او به قضیه نگاه کنید. به عبارتی خودتان را به جای کودک‌تان بگذارید و تصور کنید چه چیزی باعث می‌شود که لجبازی نشان بدهید. مثلا اگر کودک‌تان مایل به انجام تکالیفش نیست، شاید علتش این باشد که از حجم زیاد تکالیفش آشفته شده است و قادر به تمرکز نیست. در چنین مواردی می‌توانید تکالیفش را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید تا بتواند هر بخش را در یک بازه‌ی زمانی کوتاه‌‌تر به انجام برساند و کلافه نشود. همچنین می‌توانید بین تکالیفش زنگ‌تفریح‌های چند دقیقه‌ای در نظر بگیرید تا فشار کمتری به او وارد شود.

نکات مورد توجه در برخورد با لجبازی کودک

  • محیط منزل را به دور از تشنج نگه دارید.
  • در نظر داشته باشید که در اغلب موارد کودکان در محیطی امن و جدای از دیگران زودتر لجبازی را کنار می‌گذارند اگرچه در برخی دیگر از کودکان این مسئله وضعیت را بدتر و وخیم‌تر می‌کند.
  • قاطع باشید و حرف خود را تغییر ندهید و حرف و عمل‌تان باید یکی باشد.
  • لطفا بین لجبازی با مصمم بودن کودک فرق بگذارید.
  • اگر انتظار دارید کودک‌تان به شما و تصمیمات‌تان احترام بگذارد، شما نیز باید به او احترام بگذارید.
  • اگر چند فرزند دارید باید بین قوانین تربیتی همه‌ فرزندان‌تان یک ارتباط منطقی وجود داشته باشد و نیز نباید در اِعمال این قوانین، فقط چون برای خودتان راحت‌تر است سهل‌انگاری کنید.
  • هرگز افکار و احساسات کودک‌تان را نادیده نگیرید و با او ابراز هم‌دردی کنید.
  • بگذارید کودک‌تان کارهایی را که بدون کمک شما می‌تواند از پسِ انجام‌شان بربیاید خودش انجام بدهد و به او نشان بدهید که مورد اعتماد شماست.
  • کودکان‌تان همیشه در حال مشاهده‌ی اَعمال و رفتار شما هستند پس همان‌گونه رفتار کنید که دل‌تان می‌خواهد با شما رفتار کنند.
  • به یاد داشته باشید شما می‌توانید احساس درماندگی کودک نوپایتان را کاهش دهید اما هرگز از بند آن به طور کامل رها نخواهید شد زیرا لجبازی بخشی از فرآیند یادگیری اوست.
  • وقتی تمام راه ها با شکست روبرو شوند، در این صورت امکان دارد عوامل زمینه ای دیگر باعث لجبازی کودک و ناتوانی او در کنترل احساساتش باشد. در این صورت با یک متخصص مشورت نمایید.

گروه روانشناسی ستاره


[ad_2]
لینک منبع


ادامه مطلب ...

اسکیزوفرنی چیست؟ (علل، علائم و درمان)

[ad_1]

اسکیزوفرنی (Schizophrenia) یک اختلال روانی شدید است که بر اثر علل زیستی و محیطی به وجود آمده و بر روی نحوه فکر و رفتار شخص اثر می‌گذارد.

آیا تاکنون فردی را در خیابان دیده‌اید که زیر لب با خودش حرف بزند. ژست‌های عجیب و غریب بگیرد و طوری عمل کند که انگار صداهایی را می‌شنود که هیچ کس دیگری نمی‌تواند بشنوند؟ شاید از خودتان پرسیده باشید چه مشکلی دارد؟ گرچه این گونه رفتارها می‌توانند نشانه چند اختلال ازجمله واکنش به دارو باشند اما در خیلی از موارد نشانه‌های نوعی روانپریشی به نام اسکیزوفرنی هستند که بیش از یک درصد جمعیت بزرگسال به آن مبتلا می‌باشند. برای افراد عادی خیلی سخت است که از رفتارهای عجیب و غریب و حرفهای درهم و برهم افراد در حالت روانپریشی آشفته نشوند. به همین جهت افراد روان‌پریش از معمولاً توسط دیگران طرد می‌شوند و فرصت کمی برای تعامل اجتماعی دارند. در این مقاله با اسکیزوفرنی، نشانه‌ها، درمان و انواع آن آشنا شوید.

تعریف اسکیزوفرنی

اسکیزوفرنی (Schizophrenia) یا شیزوفرنی یک اختلال شدید روانی است که بر روی نحوه فکر و رفتار شخص اثر می‌گذارد. به نظر می‌رسد که افراد مبتلا به این اختلال ارتباط خود را با واقعیت از دست داده‌اند. اگرچه شیزوفرنی به اندازه اختلالات روانی دیگر رایج نیست، اما علائم آن بسیار ناتوان کننده است. افراد مبتلا معمولاً توهم شنیداری، توهم‌های جنون آمیز یا عجیب و غریب، یا تکلم و تفکر آشفته نشان می‌دهند، و با اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی قابل توجهی همراه است.

اسکیزوفرنی ، اختلال روانی ، روانپریشی


نشانه‌های اختلال اسکیزوفرنی

علائم اسکیزوفرنی معمولا بین سنین 16 تا 30 سالگی شروع می‌شوند. در موارد نادر، کودکان نیز مبتلا به این اختلال می‌شوند. علائم این اختلال به سه دسته تقسیم می‌شوند: مثبت، منفی و شناختی.

1- علائم مثبت: علائم "مثبت" رفتارهای روان پریشی است که به طور کلی در افراد سالم مشاهده نمی‌شود. افرادی که دارای علائم مثبت هستند ممکن است برخی از جنبه‌های واقعیت را از دست بدهند. این علائم عبارتند از:

2- علائم منفی: علائم "منفی" با اختلالات عاطفی و رفتاری عادی همراه است. علائم عبارتند از:

  • عاطفه سطحی (بیان احساسات از طریق بیان صورت یا صدای کاهش یافته)
  • کاهش احساسات لذت در زندگی روزمره
  • اشکال در شروع و ادامه فعالیت‌ها
  • کاهش گفتار

3- علائم شناختی: در برخی از بیماران علائم شناختی ناچیز هستند و برای برخی دیگر، شدیدتر می‌باشد و ممکن است بیماران تغییرات در حافظه و یا سایر جنبه‌های دیگر تفکر را نشان دهند.این علائم عبارتند از:

  • "عملکرد اجرایی" ضعیف (توانایی درک اطلاعات و استفاده از آن برای تصمیم گیری)
  • اشکال در تمرکز یا توجه
  • اشکال در "حافظه کاری" (توانایی استفاده از اطلاعات بلافاصله پس از یادگیری آن)

عوامل خطر

عوامل متعددی خطر ابتلا به اسکیزوفرنی را افزایش می‌دهد.

1- ژن‌ها و محیط: دانشمندان برای شناخت شیزوفرنی بر روی خانواده‌ها مطالعات طولانی مدت انجام دادند و معتقدند وجود یک شخص با این اختلال در خانواده احتمال ابتلا سایر اعضا را بالا می‌برد. با این حال، بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا وجود دارند که اعضای خانواده آنها اختلال ندارند و برعکس، بسیاری از افراد سالم با یک یا چند عضو خانوادگی مبتلا به اختلال، مبتلا به این اختلال نمی‌شوند. دانشمندان معتقدند که بسیاری از ژن‌های مختلف ممکن است خطر ابتلا را افزایش دهند، اما هیچ ژنی به تنهایی باعث ایجاد اختلال در فرد نمی‌شود. هنوز نمیتوان از اطلاعات ژنتیکی برای پیش‌بینی این بیماری استفاده کرد.

2- عوامل محیطی: دانشمندان معتقدند که برای ایجاد اسکیزوفرنی تعامل بین ژن‌ها و جنبه‌های محیطی ضروری است. برخی از عوامل محیطی عبارتند از:

3- تفاوت در ساختار و شیمی مغز: دانشمندان بر این باورند که عدم تعادل در واکنش‌های شیمیایی مرتبط با مغز شامل انتقال دهنده‌های عصبی (موادی که سلول‌های مغز برای برقراری ارتباط با یکدیگر از آنها استفاده می‌کنند) دوپامین و گلوتامات و برخی دیگر از آنها، نقش اساسی را در اسکیزوفرنی ایفا می‌کنند.

برخی از محققین فکر می‌کنند مشکلات در هنگام رشد مغز قبل از تولد ممکن است به ارتباطات مغزی معیوب منجر شود. همچنین مغز نیز در طول بلوغ تغییرات بزرگی می‌کند و این تغییرات می‌تواند علائم روان پریشی را در افرادی که به علت ژنتیک یا اختلالات مغزی آسیب پذیر هستند، ایجاد کند.

علائم اسکیزوفرنی ، شیزوفرنی ، سایکوتیک


انواع اسکیزوفرنی

کاتاتونیک: با رفتارهای حرکتی غیر عادی مشخص می‌شود. کاتاتونی حالتی است که در آن فرد نه حرکت می‌کند و نه به دیگران واکنش نشان می‌دهد.

نوع آشفته: نشانه‌هایی از جمله گفتار آشفته، رفتار آشفته و عاطفه سطحی یا نامناسب را شامل می‌شود.

نوع پارانوئید: افراد مبتلا به نوع پارانویید به یک یا چند هذیان غیرعادی اشتغال ذهنی دارند یا اینکه دارای توهماتی هستند که با موضوع مورد آزار و اذیت قرار گرفتن ارتباط دارند اما گفتار یا رفتار آنها آشفته نیست.

نوع نامتمایز: فرد مجموعه نشانه های شیزوفرنی را آشکار می سازد ولی ملاک های پارانویید، کاتاتونیک، یا نوع آشفته را برآورده نمی‌کند.

نوع باقی مانده: این اصطلاح در مورد مبتلایانی به کار می‌رود که مبتلا به اسکیزوفرنی تشخیص داده شده‌اند و علایم طولانی اختلال دیگری غیر از نشانه‌های روانپریشی را نشان می‌دهند.

درمان اسکیزوفرنی

از آنجا که علل این اختلال هنوز ناشناخته است، درمان‌ها متمرکز بر حذف علائم بیماری می‌باشد و شامل موارد زیر می‌شود:

1- استفاده از داروهای ضد روانپریشی

داروهای ضد روانپریشی معمولا به صورت قرص یا شربت و یا تزریق مصرف می‌شوند. برخی از افراد وقتی که شروع به مصرف دارو می‌کنند عوارض جانبی دارند، اما اغلب عوارض جانبی پس از چند روز از بین می‌روند. پزشکان و بیماران می‌توانند برای پیدا کردن بهترین دارو یا ترکیب دارو و دوز مناسب با یکدیگر کار کنند. 

2- درمان‌های روان شناختی

درمان‌های روانشناختی برای بیمارانی مفید است که قبل از آن شروع به استفاده از داروهای ضد روانپریشی کرده باشند. یادگیری و استفاده از مهارت‌های مقابله‌ای برای مقابله با چالش‌های روزمره اسکیزوفرنیا به افراد کمک می‌کند تا اهداف زندگی خود مانند حضور در مدرسه یا کار را دنبال کنند. افرادی که در درمان منظم روان شناختی مشارکت دارند، احتمال بازگشت بیماری و یا بستری شدن در آنان بسیار کاهش می‌یابد. 

3- مراقبت‌های تخصصی هماهنگ (CSC)

این مدل درمان، ادغام درمان دارویی، درمان‌های روانی-اجتماعی، دخالت خانواده، و حمایت‌های آموزشی و شغلی است و هدف آن کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی می‌باشد. مدلهای جامع درمان عمدتاً فنون رفتاری و مداخله‌های اجتماعی فرهنگی را شامل می‌شوند که بر محیط درمانی و خانواده درمانی تمرکز دارند.

چگونه می‌توانیم به مبتلایان به اسکیزوفرنی کمک کنیم؟

مراقبت و حمایت از کسانی که مبتلا به این اختلال هستند سخت است. برقراری ارتباط و پاسخ گویی به کسی که اظهارات عجیب و غریب یا نادرست را بیان می‌کند بسیار مشکل می‌باشد. برخی از مواردی که می‌توانید برای کمک به عزیزانتان انجام دهید عبارتند از:

  • آنها را تشویق کنید که درمان شوند و در مسیر درمان به آنها کمک کنید.
  • به یاد داشته باشید که اعتقادات و توهمات آنها برای خودشان بسیار واقعی است.
  • به آنها بگویید که قبول دارید که هر کس حق دارد همه چیز را به شیوه خودش ببیند.
  • احترام، حمایت و مهربان بودن را از آنان دریغ نکنید با این حال رفتارهای خطرناک یا نامناسب را مدنظر داشته باشید.
  • بررسی کنید که آیا در جایی که زندگی می‌کنید گروه‌های حمایتی از چنین بیمارانی وجود دارد یا نه، در صورت وجود از آنها کمک بگیرید.

گروه روانشناسی ستاره


[ad_2]
لینک منبع


ادامه مطلب ...

8 دردسر همیشگی آدم های باهوش!

[ad_1]

افراد باهوش با وجود نکته‌سنج بودن، آداب‌دان و جنتلمن بودن، در بسیاری از مواقع به دردسر می افتند. آیا هوش زیاد به تنهایی عامل موفقیت است؟

همه چیز لزوما آن طوری نیست که در نگاه اول به نظر می‌رسد. ظاهرا با چنین هوش و آگاهی، تحت‌ تأثیر قرار دادن محیط اطراف، باید کاری بسیار ساده باشد؛ ظاهرا باید بتوانید خوش بگذارنید و چون همیشه قادر به برداشت نکته‌های پنهانی از روتین‌ترین امور زندگی هستید همیشه حرفی برای گرفتن دارید. اما در عالم واقع این طور نیست، در واقع همان طور که چرخه تکامل، سرسخت‌ترین و مقاوم‌ترین‌ها گونه‌ها و نژادها را انتخاب می‌کند و نه زیباترین‌ها و باهوش‌ترین‌ها را، عالم واقع هم عرصه درخشش آدم‌های متوسط رِند است و نه باهوش‌ترین‌های ما!

1. هوش زیاد کسالت‌بار می‌شود

خیلی‌ از شماها شاید دوست داشتید که باهوش‌ترین دانش‌آموز دبیرستان در عرصه فیزیک و ریاضی می‌بودید. اما هوش زیاد واقعا کسالت‌بار می‌شود. چون بعد از مدتی دیگر کسی از حل شدن سریع یک مسئله دشوار توسط شما، شگفت‌زده نمی‌شود و شما دیگر رکوردی برای شکستن، دست‌کم در آن چارچوب محدود ندارید. حتی شرایطی فراهم می‌شود که اگر تصادفی یک مسئله را اشتباه تحلیل کردید، همه فکر می‌کنند که این شما هستید که درست می‌گویید و کسی برای رفع یکنواختی هم شده، شما را به چالش نمی‌کشد!

شرلوک هولمز را چه در آن سریال‌های دیدنی قدیمی با بازی جرمی برت، چه در سریال جدید بنگرید، یا دکتر هاوس را! آیا فکر نمی‌کنید که اگر قرار باشد، پشت سر هم به قسمت‌های مختلف سریال نگاه کنید، سریال کسالت‌بار می‌شود؟! در عالم واقع چون آن فراز و نشیب‌ها و چاشنی‌های داستانی وجود ندارد، مسلما میزان کسالت بیشتر هم می‌شود.


2. هوش زیاد مایه حسادت می‌شود

هوش زیاد باعث حسادت دیگران می شود

حسادت چیزی که در همه ما وجود دارد، انکارش نکنید! یعنی جدا شما به یک آدم باهوش‌تر از خودتان حسادت نمی‌کنید؟ آیا دوست ندارید اشتباهش را پیدا کنید یا نقطه ضعفی در او پیدا کنید؟

متأسفانه آدم‌های باهوش همیشه سوژه برای دست انداخته شدن، به دست دیگران می‌دهند. شیوه صحبت، طرز نگاه، طرز پوشش، اصطلاحات شسته رفته مورد استفاده‌شان، مسلح نبودن به شوخی‌های دم‌دستی مستهجن و


3. تعامل با دیگران سخت می شود

آدم‌های باهوش سرشار از ایده‌اند؛ سریع فکر می‌کنند و انتظار دارند دیگران پا به پای آنها بیایند. بعضی از آنها روح حساسی دارند و آستانه رنجش آنها پایین است.

در عین حال باید در نظر بگیرید که توانایی «خود را جای دیگران گذاشتن» و از زاویه دید آنها فکر کردن، چیزی نیست که همه ما داشته باشیم. ما شاید بتوانیم فقر یا سختی زندگی یک آدم مصیبت‌دیده را تصور کنیم، اما خیلی دشوار است که دنیا را از دریچه یک آدم‌ها کم‌هوش‌تر از خود ببینیمبرای ما بسیار سخت است که فصل مشترکی بین خودمان و یک آدم کم‌هوش‌تر از خود پیدا کنیم و با واژگانی که برای او قابل درک باشند، با او صحبت کنیم. به همین خاطر است که می‌توان به جرأت گفت، اکثر آدم‌های باهوش تعامل ضعیفی با دیگران دارند و حرف‌هایشان توسط عامه مردم درک نمی‌شوند.


4. آدم‌های باهوش در سرگرم نگاه داشتن خود مشکل دارند

و این یکی از معضلات بزرگ آدم‌های باهوش است. معمولا تصور می‌شود که آدم‌های باهوش، درونگرا هستند. درونگرایی دارای آن مفهوم منفی‌ای نیست که زمانی به ما القا می‌شد. اما باید دانست که خیلی وقت‌ها آدم‌های باهوش واقعا درونگرا نیستند، بلکه آنها در یک جمع قادر به سرگرم نگاه داشتن خود نیستند.

آنها انتظار دارند که بتوانند با افرادی دمخور شوند که بتوانند سریع با آنها بده بستان فکری کنند. چگالی اطلاعاتی که آنها می‌توانند مبادله کنند، با میزان اطلاعات ورودی متناسب نیست و از آنجا که نمی‌خواهند یک آدم دیوانه به نظر برسند که در حال صحبت با خود است، ترجیح می‌دهند، ترمز فکری کنند و هیچ نگویند!

آن دسته از آنها که مؤدب هستند، در این هنگام به خاطر سکوت، آدم‌های خجالتی به نظر می‌رسند که در صورتی که ممکن است در باطن آدم‌های بسیار پر شر و شوری باشند و آن دسته از آنهایی که زیاد مأخود به حیا نیستند، آدم‌های جسور بی‌ادب جلوه می‌کنند.


5. ابراز نظرهای متفاوت و دردسرساز

آدم‌های باهوش نمی‌توانند جلوی خودشان را بگیرند. ذهن آنها همواره در حال تفسیر و تأویل پدیده‌هاست و به نتایجی می‌رسد که بیان آنها بیش از حد رادیکال، تابوشکن و در مواردی خلاف عرف و اخلاقیات مسلم پذیرفته‌شده است.

از آنجایی که آنها باهوش‌تر از آن هستند که برای «هیچ»، کار دست خود بدهند، ترجیح می‌دهند که یک دیدگاه رسمی کسالت‌بار غیرواقعی و یک دیدگاه مخفی درونی داشته باشند.

آدم‌های باهوش فکر می‌کنند که دیگران می‌توانند اشارات ظریف و نکته‌سنجی‌ها آنها را درک کنند، اما

آدم‌های باهوش گاه با خودشان فکر می‌کنند که می‌توانند حرف‌هایشان را درقالب نقل قول شعر، حکایت و کلیدواژه‌های خاص بیان کنند، اما در کمال تعجب درمی‌یابند که کمتر کسی پیدا می‌شود که به نزدیکی مفاهیم مورد نظر آنها نزدیک شود.


6. آدم‌های باهوش بد هم وجود دارند

و البته آدم‌های باهوش بد هم کم نیستند، آنهایی که از تحقیر کردن دیگران ابایی ندارند و گاهی بلایی سر شما می‌آورند که شما چند روز بعد متوجه‌اش می‌شوید!

آدم‌های باهوش احترام اندکی برای نظم موجود قائل هستند و مایل هستند تغییر ایجاد کنند. ممکن است انکار کنند، اما پیروی از دیوانسالاری و قوانین دست و پاگیر برای آدم‌های باهوش کسل‌کننده و دست پا گیر است. آنها دوست دارند همه مراحل اضافی تشریفاتی را با زدن یک «چیت کد» رد کنند. آنها دوست دارند که تغییر ایجاد کنند و علاقه دارند که حس و حال آنها توسط دیگران درک شود.


7. آدم‌های باهوش، در زندگی شخصی کمترین شباهت را به همسالان خود دارند

بله! میزان این ناهمنوایی تا به حدی است که خیلی‌ها دوست دارند به جای نثار اصطلاحی مثل باهوش یا بچه زرنگ، این دسته از افراد را اعصاب خورد کن و خودخواه بدانند. اما آنها را هر چیزی که صدا بزنیم، باید بدانیم که آنها می‌خواهند زندگی خودشان را داشته باشند و راه خودشان را بروند و بفهمی نفهمی، اصلا نظر جمع برایشان مهم نیست. کسی قادر به زنجیر کشیدن آنها نیست، حتی اگر آنها را به اتاقی دربسته بیندازید.

در عین حال آدم‌های باهوش، لزوما آدم‌های زرنگ نیستند، بسیاری از آنها، آدم‌های کاسب‌کار و نان به نرخ روز خور هم نیستند، پس گاهی چشم باز می‌کنند و می‌بینند شاید کودن بودن، در عین عقل معاش، چیزی جذاب‌تر برای آنها می‌بود!


8. آدم های باهوش دوان گرید (Down Grade) شده، آدم های بشدت ناکارآمدی هستند

ممکن است تصور کنید که اگر آدمی را که قادر به رهبری و اندیشه‌پردازی است، در کار کوچکی بگمارید، به خاطر هوش فوق‌العاده‌اش، آن کار را به بهترین وجه انجام می‌دهد.

اما متأسفانه آدم‌ باهوش اصلا شبیه یک چیپ پردازشگر نیست که وادار به انجام عملیات پردازشی سبک باشد. به صورت متناقضی، آدم‌های باهوش در هنگام انجام اعمال ساده، به شدت کم می‌آورند تا حدی که در مواردی غیرقابل پیشبینی می‌شوند. ممکن است آنها تا مدت‌ها بدون اشکال کار کنند، اما گاهی دچار اشتباهاتی بدیهی می‌شوند که درجه اعتماد ما به آنها را پایین می‌آورد.

ذهن آدم های باهوش شبیه یک چیپ پردازشگر نیست.

با کلامی شبیه به سعدی، همان طور که بوریاباف در کارگاه حریر، مشکل‌زا می‌شود، یک حریرباف در کارگاه بوریا هم چندان نیروی قابل اتکایی نخواهد بود!

آنچه گفتیم، سراسر دشواری‌هایی است که آدم‌ها باهوش با تمامی یا بعضی از آنها روبرو هستند.

به خاطر داشته باشید که که مثل همان ویدئوی تبلیغاتی شرکت اپل، در انتها آن دسته‌ای که واقعا قادر به ایجاد تغییرات بنیادی در جامعه و مناسبات حاکم هستند، همین دسته آدم‌های آدم‌های باهوش متعهد هستند.

شما ممکن است نفی‌شان کنید یا دیوانه خطابشان کنید، اما لااقل درصد اندکی از آنها، کاری می‌کنند که حتی یک جامعه متحد هم قادر به انجام آن نیست.

منبع: سایت یک پزشک


[ad_2]
لینک منبع


ادامه مطلب ...

اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و درمان آن

[ad_1]

‌PTSD یا اختلال استرس پس از سانحه، اختلالی روانی است که فرد پس از مشاهده یا تجربه مستقیم رویدادی آسیب‌زا که خارج از تحمل اوست ایجاد می‌شود.

اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD تنها اختلالی است که شامل حال تمام افراد نمی‌شود. در واقع تنها کسانی ممکن است به این اختلال دچار شوند که در معرض یک حادثه جدی قرار بگیرند که از تحمل فرد خارج باشد. هم کودکان و هم بزرگسالانی که در برابر سوانح شدیدی چون جنگ یا تجاوز و... قرار گرفته باشند و از نظر روانی آمادگی داشته باشند از ابتلا به این اختلال و پیامدهای آن در امان نیستند. در این مقاله با تعریف، علائم و نشانه‌های تشخیصی و همچنین حقایق بیشتر مربوط به این اختلال آشنا شوید.

تعریف اختلال استرس پس از سانحه

اختلال استرس پس از سانحه یا آسیب ((Post-Traumatic Stress Disorde نشانگان یا سندرمی است که پس از مشاهده، تجربه مستقیم یا شنیدن یک عامل استرس‌زا و آسیب‌زای شدید مانند تجاوز جنسی، جنگ، تصادف رانندگی، زلزله، آتش سوزی و دیگر عواملی که می‌تواند به مرگ واقعی یا تهدید به مرگ یا وقوع یک سانحه جدی منجر شود، بروز پیدا می‌کند.

البته الزاما همه‌ کسانی که فشارهای روانی شدید را تجربه می‌کنند، گرفتار این نوع اختلال نمی‌شوند. در واقع ترس و فشار روانی که پس از برخورد با این رویدادها در فرد پدید می‌آید باید بیش از اندازه بوده به نحوی که فرد توانایی کنترل شرایط را از دست بدهد. زنان با نرخ شیوع ۱ در ۱۰ و مردان با نرخ شیوع ۱ در ۲۵ در طول زندگی خود به این اختلال مبتلا می‌شوند که این آمارها بیانگر نرخ بیشتر شیوع در زنان می‌باشد. زنان احتمالا این اختلال را بیشتر به دلیل تجاوز یا سوءاستفاده های جنسی در کودکی و بزرگسالی خود تجربه خواهند کرد.

PTSD در کودکان: برخی معتقدند که واکنش تند کودکان در مقابل حوادث بهنجار محسوب می‌شود و پس از مدتی از بین می‌رود. در عین حال برخی دیگر معتقدند که کودکان نیز به اختلال استرس پس از سانحه دچار می‌شوند ولی محرک‌های آنها متفاوت است. مثلا ممکن است تماشای یک فیلم بد در کودکان موجب ایجاد این اختلال شود.

PTSD همراه با دیگر اختلالاتگاهی PTSD همراه با دیگر اختلالات روانی است. این نوع اختلال بسیار شایع‌تر از نوع ساده آن است. این نوع PTSD معمولا با حداقل یک اختلال روانپزشکی مهم دیگر مانند افسردگی، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر، هراس، و سایر اختلالات اضطرابی همراه است. تحقیقات نشان می‌دهند که درمان دو اختلال به طور هم زمان دست آورد نتایج بهتری را در پی خواهد داشت. این امر به ویژه برای موارد همراهی اختلال استرس پس از سانحه و اعتیاد به الکل و مواد مخدر، بیشتر صدق می‌کند.

اختلال استرس پس از سانحه ، PTSD

نشانه‌های تشخیصی استرس پس از سانحه

تشخیص این اختلال که از نظر بالینی پریشانی قابل ملاحظه‌ای به وجود می‌آورد برای کسانی مقرر می‌شود که در معرض رویداد آسیب زایی قرار گرفته‌اند که در آن:

  • رویدادی را تجربه کرده، شاهد بوده یا با آن مواجه شده‌اند که مرگ واقعی یا تهدید به مرگ یا جراحت جدی یا تهدید جسمانی برای خودشان یا دیگران را دربر داشته است.
  • با ترس شدید، درماندگی یا وحشت پاسخ دادند.

این رویدادها آسیب‌زا حداقل به مدت یک ماه به یک یا چند در طریق زیر دوباره تجربه می‌شود:

  • یادآوری‌های ناراحت کننده مکرر و مزاحم رویداد آسیب‌زا
  • رویاهای ناراحت کننده مکرر از رویداد آسیب‌زا
  • عمل کردن یا احساس کردن به صورتی که انگار رویداد آسیب‌زا تکرار شده است (مثلاً مرور ذهنی تجربه، تصاویر ذهنی و توهمات)
  • ناراحتی شدید هنگام مواجهه با علائم بیرونی یا درونی که مظهری از آن رویداد هستند یا به آن شباهت دارند.
  • واکنش‌پذیری فیزیولوژیکی هنگام مواجه شدن با علائم درونی یا بیرونی که مظهری از آن رویداد بوده یا به آن شباهت دارند.

حداقل برای مدت یک ماه فرد از محرک‌های مرتبط با رویداد آسیب زا اجتناب می‌کنند و کرختی پاسخدهی کلی در او جود دارد که با حداقل سه مورد زیر نشان داده می‌شود:

  • تلاش برای اجتناب کردن از افکار، احساسات یا مکالمات مربوط به رویداد آسیب‌زا
  • تلاش برای اجتناب کردن از فعالیت‌ها، مکان‌ها، یا افردی که خاطرات سانحه را تحریک می‌کنند.
  • ناتوانی در به یادآوری جنبه مهمی از رویداد آسیب‌زا
  • کاهش محسوس علاقه به فعالیت‌های مهم یا مشارکت در آنها
  • احساس جدایی از دیگران یا بیگانگی با آنها
  • محدود بودن دامنه عاطفه (مثلاً ناتوانی در تجربه کردن احساس‌های عاشقانه)
  • احساس کوتاه بودن آینده (مانند احساس بدبینی نسبت به شغل، خانواده و زندگی)

حداقل به مدت یک ماه نشانه‌های مداوم افزایش انگیختگی وجود دارد که با حداقل دو مورد زیر نشان داده می‌شود:

  • مشکل به خواب رفتن یا خفته ماندن
  • تحریک پذیری یا طغیان‌های خشم
  • مشکل تمرکز
  • گوش به زنگ بودن
  • پاسخ یکه خوردن مفرط

حقایقی در مورد اختلال استرس پس از سانحه

  • اگر علائم مشاهده شده شدید باشد و تا یک ماه ادامه داشته باشد استرس حاد نام دارد و اگر از یک ماه بگذرد PTSD است.
  • علائم گاهی خیلی دیر (حتی گاهی پس از 30 سال) خود را نشان می‌دهند.
  • احتمال رخ دادن PTSD در افراد روان رنجور بالاتر است.
  • درمان این اختلال در کودکان و بزرگسالان تقریبا یکسان است.
  • اختلال استرس پس از سانحه، مانند هر اختلال روانشناختی دیگر، یک ضعف شخصیتی نیست. بعضی از مبتلایان به این اختلال ممکن است استعداد ژنتیکی ابتلا به ان را داشته باشند.
  • مطالعات نشان می‌دهند که اکثریت قریب به اتفاق مبتلایان به PTSD، پرخاشگر نیستند و تنها ۸ درصد از کل جمعیت این بیماران مرتکب رفتارهای خشونت آمیز شده‌اند.
  • به نظر می‌رسد زمینه ژنتیکی، نژاد و دوران کودکی در ایجاد این بیماری مؤثر هستند.
استرس پس از ضایعه روانی ، اختلال استرس پس از سانحه ، PTSD

درمان اختلال استرس پس از سانحه

در درمانPTSD  هم دارودرمانی و هم روان درمانی در مورد این اختلال مورد استفاده قرار گرفته‌اند و می‌گیرند. اما ظاهرا روان درمانی اثربخش‌تر بوده است:

دارودرمانی: دارو درمانی می‌تواند به بهبود این اختلال کمک کند اما باعث درمان کامل این اختلال روانی نمی‌شود. داروهای ضدافسردگی SSRI در بهبود آن اثرگذار هستند.

روان درمانی: روان‌درمانی اختلال استرس پس از سانحه به روش‌های گوناگونی انجام می‌شود که بستگی به رویکرد روان‌شناس دارد. یکی از بهترین روش‌ها برای درمان، روش درمان شناختی-رفتاری یا CBT است. درمان PTSD ممکن است ماه ها به طول بیانجامد. بهبود فرد به این بستگی دارد که تا چه اندازه با روان‌شناس همکاری کند. یکی دیگر از روش‌های درمانی، حساسیت‌زدایی با حرکات چشم و پردازش دوباره یا EMDR است. EMDR تکنیکی است که از حرکت‌‌های چشم برای کمک به مغز به منظور پردازش تداعی‌ها و منطقی‌سازی رویدادهای تروماتیک بهره می‌گیرد. این روش درمانی نیز یکی از روش‌هایی است که در درمان این اختلال بسیار اثرگذار بوده است.

حقایق، باورهای غلط و برچسب‌ها در مورد اختلال استرس پس از سانحه باعث می‌شوند تا مبتلایان به آن به دلیل ترس از برچسب‌هایی که از سوی جامعه می‌خورند، به دنبال درمان نباشند و تصور کنند تنها راه مقابله با PTSD این است که از نظر روانی قوی باشند. مهم است که ما بتوانیم اطلاعات درست و غلط را خصوصا در مورد اختلالات روانی تشخیص دهیم و تلاش کنیم تا سواد سلامت روان خود را افزایش دهیم.

گروه روانشناسی ستاره


[ad_2]
لینک منبع


ادامه مطلب ...

ترس از مرگ چقدر جدی است؟

[ad_1]

به نظر می‌رسد هر چه انسان‌ها به مرگ نزدیک‌تر می‌شوند، پذیرش و سازگاری با مرگ در آنان افزایش یافته و ترس از مرگ در افراد کاهش پیدا می‌کند.

همه ما از مرگ می‌ترسیم، اما آیا مرگ به آن اندازه که فکر می‌کنیم ترسناک است؟ ترس از مرگ برای انسان‌ها کاملا نرمال و منطقی به نظر می‌رسد. این ترس تا جایی که به شکل اختلال اضطرابی به خود نگیرد، انسان را به محافظت از خویش واداشته و انگیزه زندگی را در افراد تقویت می‌کند. اما تحقیقات اخیر نشان داده است مرگ آنقدرها هم که در ابتدا به نظر می‌رسد برای انسان ترسناک نیست.

مرگ چیست؟

مرگ در زیست‌شناسی پایان زندگی موجودات زنده و در پزشکی به معنای توقف برگشت‌ناپذیر علائم حیاتی است و در دیگر رشته‌ها، ممکن است به نابودی کامل یک روند، یک وسیله یا یک پدیده اشاره کند. با توجه به پیشرفت‌های روزافزون علم پزشکی، توضیح پدیده مرگ، جزئیات لحظه مرگ و همچنین درک مرگ واقعی، پیچیدگی‌های بیشتری پیدا کرده است.

سنت‌ها و اعتقادات در رابطه با مرگ، یکی از مهم‌ترین قسمت‌های فرهنگ انسان‌ها محسوب می‌شود. دیدگاه ادیان در مورد مرگ نیز بسیار با اهمیت تلقی می‌گردد. در ادیان ابراهیمی مرگ جدا شدن روح از بدن دانسته می‌شود. بنا به این آموزه روح پس از مرگ، در عالم برزخ وارد شده و در آنجا زندگی دارد. برزخ در زبان عربی سدّی است که بین دو چیز حایل شده باشد و در اصطلاح شرع، عالمی را گویند که بین دنیای مادی و فرامادی قرار دارد و انسان پس از مرگ تا روز قیامت در آن خواهد ماند.

مردن ، ترس از مرگ ، هراس از مرگ

آیا ترس از مرگ طبیعی است؟

نگرانی درباره فانی بودن و ترس از مرگ، یک حس اصیل، ریشه دار و سالم در وجود انسان است؛ در واقع اگر کسی اصلاً به موضوع مرگ نیندیشد، به بخشی از واقعیت زندگی‌اش توجه نکرده است.

علت نگرانی از مرگ، این است که انسان همواره برای بقا تلاش می‌کند اما در گوشه ذهن، به این فکر می‌کند که راهی جز پذیرفتن پایان این دنیا ندارد. پس مرگ حقیقتی است که مانند تولد وجود دارد و هیچ کدام از این دو حادثه مهم در کنترل و اختیار بشر نیست. با این حال در فاصله بین تولد و مرگ بسیاری از امور در کنترل ما است که بهتر است برآن‌ها تمرکز داشته باشیم.

اما گاهی وحشت از مرگ تبدیل به یک اختلال روانی شده که ریشه در اختلالات اضطرابی، فوبیا و افسردگی دارد. در این موارد برای این افراد حتی صحبت کردن از مرگ هم بیش از حد ترسناک است. اگر ترس از مرگ به شکل تکراری، همیشگی، چسبنده و خارج از کنترل ذهن فرد را درگیر کند و فرد قادر به مدیریت افکار خود نباشد، به طوری که در انجام کارهای روزمره مثل خواب، خوراک، تمرکز در مطالعه و... خلل ایجاد کند، فرد احتمالا به اختلال هراس از مرگ دچار بوده و نیاز است تا توسط متخصص درمان شود.

کارکردهای ترس از مرگ

محققان متوجه شده‌اند نگرش انسان راجع به مرگ تاثیر زیادی بر زندگی انسان دارد. فکر مرگ بر روی مسایل مختلفی اثرگذار است از جمله:

  • تعصب‌های ما
  • کارهای خیرخواهانه
  • استفاده از کرم ضد آفتاب
  • میل به شهرت
  • رای دادن و انتخاب رهبر
  • چگونگی نامگذاری فرزندانمان
  • و حتی نظرمان در مورد تغذیه با شیر مادر 
ترس از مرگ به صورت منطقی می‌تواند کارکردهای اصلی زیر را به دنبال داشته باشد:
  1. نظارت بیشتر بررفتار و تلاش برای اصلاح آن و افزایش رشد اخلاقی.
  2. تلاش بیشتر برای رسیدن به اهداف، در زمان محدود بین تولد تا مرگ.
  3. ثبات هیجان بیش از حد. انسان با یاد مرگ به پایداری هیجانی می‌رسد و می‌فهمد که به دلیل فناپذیری نه برای چیزهایی که به دست می‌آورد لازم است خیلی خوشحال شود و نه برای چیزهایی که از دست می‌دهد؛ باید خیلی ناراحت شود و با این حال برای رسیدن به رشد و بالندگی نباید لحظه‌ای را از دست بدهد.
ترس از مرگ ، پس از مرگ ، مردن

ترس از مرگ آنقدرها هم جدی نیست

به نظر می‌رسد مرگ آنقدرها هم ترسناک نیست. با توجه به تحقیقات جدید، محققان با مطالعه بر روی نوشته‌های وبلاگ نویس‌هایی که به سرطان‌های پیشرفته و بیماری‌های لاعلاج مبتلا شده بودند و بررسی احساسات مثبت و منفی و استفاده از کلمات احساسی مثبت و منفی شامل شادی، ترس و... در نوشته‌های آنها متوجه شدند که هر چه آنان به مرگ نزدیک‌تر بودند استفاده از زبان مثبت در نوشته‌هایشان افزایش یافته است. کورت گری (Kurt Gray) یکی از محققان این تحقیق می‌گوید: "من تصور می‌کنم علت آن این است که وقتی همه چیز برای این افراد جدی‌تر می‌شود از آنجا که می‌دانند زمان زیادی ندارند پذیرش و تمرکزشان بر روی موارد مثبت بالا می‌رود. محققان همچنین آخرین کلمات و اشعار زندانیان را در رابطه با مرگ را با گروهی از افراد که تصور می‌کردند در معرض اعدام هستند، مقایسه کردند و متوجه شدند کلمات منفی افراد در معرض اعدام کمتر بود. به طور کلی، کسانی که در معرض مرگ قرار دارند ظاهرا بیشتر به معنی زندگی، خانواده و مذهب فکر می‌کنند.

دانشمندان معتقدند که انسان‌ها علاوه بر سازگاری فیزیکی از لحاظ ذهنی نیز سازگار می‌شوند. از نظر آنان این سازگاری کمک می‌کند تا ما بتوانیم در زندان، در بیمارستان و حتی در لبه مرگ هم خوشحال باشیم. هاوی کارل (Havi Carel) استاد فلسفه در دانشگاه بریستول، با یافته‌های این تحقیق در مورد چگونگی سازگاری انسان موافق است و تاکید می‌کند که ما به چیزهای زیادی عادت می‌کنیم. شوک اولیه پس از دریافت پیش آگهی ضعیف، وحشتناک است، اما بعد از چند ماه یا سالها با این دانش، این نگرانی از بین می‌رود.

مرگ در فرهنگ غرب و شرق

در فرهنگ غرب، افراد تمایل به انکار مرگ دارند، در حالی که تحقیقات نشان داده است که نگاه فلسفه شرق به مرگ و پذیرش اینکه زندگی نمی‌تواند بدون مرگ وجود داشته باشد،‌ به افراد اجازه می‌دهد از مرگ به عنوان یادآوری برای لذت بردن از زندگی استفاده کنند. در حالی که اجتناب از صحبت در مورد مرگ اگر چه می‌تواند در کوتاه مدت نگرانی از مرگ را کاهش دهد اما در طولانی مدت فرد را بیشتر در معرض ترس از مرگ قرار می‌دهد.

ملاصدرا می‌گوید: مرگ مفارقت روح از بدن است و نفس، در حرکت جوهرى به مرحله‌اى می‌رسد که دیگر نیازى به آلات و ابزار تن ندارد. بدن، به منزله کشتى است که نفس سوار آن شده تا در سفر به سوى خدا، در خشکى اجسام و دریاى ارواح از آن کمک بگیرد و وقتى از این مرحله گذشت، دیگر نیازى به این بدن ندارد و بدین جهت است که موت عارض می‌شود و سبب عروض مرگ، پایان یافتن قواى طبیعى یا تمام شدن حرارت غریزى یا چیزهاى دیگرى که اطبا می‌پندارند نیست، بلکه مرگ امرى طبیعى براى نفس است و چنین امرى، مایه خیر و کمال است و چیزى که مایه خیر و کمال نفس است، حق اوست. پس مرگ حق اوست.

گروه روانشناسی ستاره


[ad_2]
لینک منبع


ادامه مطلب ...

8 توصیه برای افزایش توانایی حرف زدن در جمع

[ad_1]

مهارت حرف زدن در جمع را با افزایش اعتماد به نفس، تغییر نگرش در مورد حرف زدن، کمال‌گرا نبودن، تقویت مهارت‌های ارتباطی و... در خود تقویت کنید.

حرف زدن در جمع و برقراری ارتباط با دیگران حتی در مهمانی‌های خودمانی و دورهمی‌های دوستانه برای برخی از افراد یه معضل همیشگی است. اگر مهارت صحبت کردن در جمع را در خودتان تقویت کنید مطمئنا روابط اجتماعی موفق‌تری خواهید داشت و بین دوستان و آشنایانتان محبوب‌تر و جذاب‌تر از قبل خواهید بود. با پیشنهادات ما همراه شوید.

راهکارهای تقویت مهارت حرف زدن در جمع

1- نگرش خود را نسبت به حرف زدن تغییر دهید

مهمترین نکته‌ای که در مورد حرف زدن در جمع باید به آن توجه کنید این است که نگرشتان به حرف زدن را تغییر دهید. برخلاف آنچه که به ما یاد داده شده است، صرفا شنونده بودن بهتر از گوینده بودن نیست. برای صحبت کردن ارزش قائل شوید و سعی کنید این توانایی را در خود افزایش دهید. نگرش منفی به حرف زدن باعث می‌شود تا زمانی که اعتماد به نفس لازم برای اظهار نظر نداریم یا وقتی حوصله نداریم در برخی مباحث شرکت کنیم، خود را اینگونه توجیه کنیم: کم گوی و گزیده گوی چون در...! و این راه فراری است تا همچنان در صحبت کردن و اظهار نظر کردن ناتوان بمانیم.

2- عجله نکنید

هنگام حرف زدن در جمع عجله نکنید. به خودتان فرصت بدهید تا کلمات مناسبی پیدا کرده و با آرامش آنچه در ذهن دارید را توضیح بدهید. نگران به پایان رساندن کلامتان نباشید. هنگامی که اشخاص در مورد آنچه می‌گویند نامطمئن و عصبی هستند، تمایل به سریع صحبت کردن دارند. شمرده‌تر صحبت کردن نه تنها باعث می‌شود که شنوندگان درک بهتری از گفته‌های شما داشته باشند، بلکه علائم اعتماد به نفس و خویشتن داری نیز در لحن شما نمود پیدا خواهد کرد.

3- حرف زدن یک هنر و امتیاز است

رسا و بلند صحبت کردن و کلمات را درست و کامل ادا کردن نه تنها ایرادی ندارد که یک عامل مهم در برقراری ارتباط می‌باشد. اینکه ما بتوانیم در جمع حرف بزنیم و دیگران را هم به حرف بیاوریم می‌تواند به روابط اجتماعی ما کمک کرده و ما را بین اطرافیانمان محبوب کند. وقتی وارد یک جمع می‌شوید وظیفه خودتان بدانید که با حرف زدن در جمع یخ جمع را بشکنید. این باعث می‌شود آنها بیشتر شما را دوست داشته باشند.

عکس حرف زدن در جمع ، سخنرانی ، مهارت های ارتباطی

4- مهارت برقراری ارتباط را یاد بگیرید

سعی کنید مهارت‌های ارتباطی را یاد بگیرید و آن را خودتان تقویت کنید. از جمله این مهارت‌ها عبارتند از:

  • خودتان را با آهنگ صدا و حالت بدن فرد مقابل هماهنگ کنید.
  • در مقابل دیگران حالت تدافعی نگیرید.
  • خوب گوش کنید و توانایی درک منظور دیگران را در خودتان تقویت کنید.
  • مهارت‌های لازم برای افزایش هوش هیجانی را بیاموزید.
  • در هنگام گفت و گو سوالاتی بپرسید که کوتاه جواب نباشد و بتوان با آن گفت و گو را ادامه داد.
  • خودتان نیز به سوال‌ها پاسخ‌های طولانی بدهید.

با تمرین و تکرار می‌توانید این موارد را به عادت و سبک زندگی خود تبدیل کنید.

5- با کلمات دوست شوید

یاد بگیرید که فکر و احساستان را به کلمه تبدیل کنید. برای کلمات ارزش قائل شوید. اجازه ندهید کلمات در ذهنتان کمرنگ شوند. از نظر علمی ثابت شده است که هر چه بیشتر حرف بزنید احتمال اینکه به آلزایمر مبتلا شوید کاهش می‌یابد. در مورد کلمات، مترادف‌ها و متضادهایشان فکر کنید. اگر مطلب جالبی خوانید آن را بخاطر بسپارید تا به دیگران هم منتقل کنید. در واقع تلاش کنید با کلمه‌ها رابطه خوبی داشته باشید.

6- کمال گرا نباشید

گاهی اوقات علت حرف نزدن ما در جمع کمال گرایی ماست. همیشه می‌خواهیم همه چیز بهترین باشد، کامل باشد. به همین علت در موقع حرف زدن در جمع تردید می‌کنیم تا مبادا مورد انتقاد یا تمسخر دیگران قرار بگیریم. به جای کمال گرا بودن می‌توانید فلسفه حداقل گرایی را امتحان کنید. یعنی به جای اینکه همیشه به دنبال بهترین و کاملترین باشید به حداقل‌ها رضایت بدهید. شاید در ابتدا به نظر بیاید که این نگاه مانع پیشرفت ما شود ولی وقتی که ما به دنبال بهترین هستیم مثلا وقتی می‌خواهیم حرفی که در جمع می‌زنیم کامل و بی‌عیب باشد احتمال اینکه هیچ چیزی نگویم بیشتر می‌شود. اما اگر به حداقل آنچه که قرار است انجام بدهیم راضی باشیم جرئت‌مندی ما برای اقدام کردن افزایش پیدا می‌کند. وقتی برای رسیدن به حداقل حرکت می‌کنید به خاطر احساس رضایت و آرامش در شما احتمالاً خیلی بیشتر آن هم به دست خواهید آورد.

مهارت حرف زدن در جمع ، مهارت های ارتباطی

7- فی‌البداهه صحبت کردن را تمرین کنید

هنگام حرف زدن در جمع در مورد موضوعات مختلف حرف بزنید بدون اینکه از قبل در موردش فکر کرده باشید. شاید در ابتدا چیزی به ذهنتان نیا‌ید اما پس از مدتی با تمرین در این کار پیشرفت خواهید کرد و خواهید توانست که مطالب خیلی جالب و کاملی بیان کنید. از اشتباه کردن نترسید و اجازه ندهید قضاوت دیگران مانع حرکت شما شود.

8- اعتماد به نفس خود را تقویت کنید

اعتماد به نفس واقعی به این معناست که ما مطمئن باشیم در هر موردی تمام تلاش خود را خواهیم کرد نه اینکه مطمئن باشیم در فلان کار مهارت کامل داریم. اعتماد به نفس در اقدام کردن و قدم برداشتن است. اگر قرار باشد صبر کنیم تا اعتماد به نفس کافی برای رسیدن به خواسته‌هایمان را به دست بیاوریم بعد اقدام کنیم احتمالاً باید تا ابد صبر کنیم.

اعتماد به نفس پایین مثل خیلی دیگر از عادت‌های بد ترک کردنش سخت است. اما همیشه می‌توان تغییر کرد. با برداشتن اولین قدم‌ها حرکت را آغاز کنید. قدم‌های کوچک شما را به اهداف بزرگ می‌رساند. در لحظه زندگی کنید و به خداوند توکل داشته باشید تا اعتماد به نفس معنوی شما نیز بالا برود. اعتماد به نفس معنوی یعنی باور به اینکه هر جایی که هستید همان جایی است که باید باشید و همان جایی است که نیاز دارید باشید.

چند نکته کاربردی در مورد حرف زدن در جمع

  • سرعت صحبت کردن خود را با خواندن رشته طولانی از اعداد و نوشتن‌شان در هوا بسنجید. هرگاه توانستید تمام اعدادی که می‌خوانید را بنویسید، سرعتتان در حد مطلوبی قرار دارد.
  • در هنگام صحبت تنفس عمیق از ناحیه شکم داشته باشید. نفس عمیق آرامش بخش می‌تواند عمق صدای شما را بهبود بخشیده و کمک کند که اعتماد به نفس بیشتری از خود در لحنتان بروز دهید.
  • ایستادن یا صاف نشستن نه تنها به شما اجازه می‌دهد که بهتر تنفس کنید، بلکه در این حالت‌ها صدای شما قدرت و وضوح عالی‌تری خواهد داشت. اگر به اصطلاح قوز کنید، مقدار زیادی از قدرت بالقوه صدایتان بریده خواهد شد.
  • فریاد کشیدن‌های زیاد مثلا در هنگام تشویق تیم محبوبتان فشار زیادی به تارهای صوتی شما وارد کرده و صحبت کردن را برای شما سخت خواهد کرد.
  • آب بنوشید. پر آب نگاه داشتن سلول‌های بدن نیز می‌تواند به کیفیت صدای شما کمک کند.

گروه روانشناسی ستاره


[ad_2]
لینک منبع


ادامه مطلب ...

اثر دارونما (پلاسیبو) چیست؟

[ad_1]

اثر دارونما یا پلاسیبو به اثر درمانی داروهای صوری و تلقینی گفته می‌شود که با فریب بیمار، اثر مثبتی در بهبودی بیماری دارد.

آیا تاکنون در مورد پلاسیبو یا دارونما چیزی شنیده‌اید؟ اگر در این مورد چیزی نمی‌دانید ولی قطعا تا به حال در مورد اثر تلقین در درمان بیماری‌ها شنیده‌اید. پلاسیبو نیز عملکردی شبیه تلقین دارد. در این نوشتار با این روش درمانی بیشتر آشنا شوید.

پلاسیبو یا دارونما چیست؟

پلاسیبو (Placebo) به معنی «من خوب خواهم شد» به استفاده از روش‌های درمانی صوری و تلقینی گفته می‌شود که می‌تواند با فریب بیمار، اثر مثبتی در روند بهبودی وی داشته باشد. اثر درمانی که از به کار بستن چنین روش‌هایی حاصل می‌شود را نیز اثر پلاسیبو می‌نامند.

رایج‌ترین روش‌ها برای ایجاد اثر پلاسیبو استفاده از دارونما (چیزی ظاهراً شبیه به دارو بدون هیچ اثر واقعی) و جراحی‌های دروغین است. در روند استفاده از شبه داروها، یک قرص بدون اثر به بیمار داده می‌شود و به او گفته می‌شود که با خوردن این قرص حالش بهبود می‌یابد. البته بیمار نباید بفهمد که این قرص، قرص بی‌اثر است و شما در حال اجرای یک روند شبه‌دارویی بر روی وی هستید. تجربیات پزشکان نشان داده‌است که این پدیده روانی تاثیر بسیار بالایی در بهبود بسیاری از بیماران دارد. آنچه که همه شبه داروها مشترک است این است که آنها حاوی هیچ ماده موثر در سلامتی نیستند.

عکس دارونما ، پلاسیبو ، شبه دارو

کاربردهای پلاسیبو یا دارونما

محققان اکثرا از شبه دارو در تحقیقات آزمایشگاهی خود استفاده می‌کنند تا اثر واقعی یک داروی جدید را مورد آزمایش قرار دهند. برای مثال، در یک مطالعه برای کاهش کلسترول، به گروهی از افراد داروی جدید داده می‌شود و به گروهی دیگر از شبه دارو استفاده می‌شود. و هیچکدام از افراد حاضر در مطالعه نمی‌دانند که آیا درمان واقعی دریافت کرده‌اند یا دارونما نیز وجود دارد. سپس محققان اثرات دارو و شبه دارو را در افراد مورد مطالعه مقایسه می‌کنند. به این ترتیب، آنها می‌توانند اثربخشی دارو جدید را تعیین کرده و عوارض جانبی را بررسی کنند.

در یک پژوهش پزشکی، برخی از بیماران با تجویز شبه دارو به مبارزه با بیماری خود می‌پردازند در حالی که دیگر شرکت کنندگان با داروهای معمولی درمان می‌شوند. هدف از انجام این پژوهش؛ تعیین این موضوع است که آیا دارونماها دارای قدرت درمان واقعی هستند یا خیر. اگر مصرف کنندگانِ داروهای معمولی نشانی از بهبود قابل توجه بیش از مصرف کنندگان شبه دارو بدست ‌آورند، این مطالعه می‌تواند کمک موثری در پشتیبانی از ادعای اثربخشی داروها به شمار رود.

گاهی اوقات فرد می‌تواند پاسخ مثبت یا منفی به پلاسیبو یا دارونما داشته باشد. به عنوان مثال، علائم شخص ممکن است بهبود یابد. یا فرد ممکن است آنچه را که به نظر می‌رسد عوارض جانبی از داروست را تجربه کند. این پاسخ‌ها به عنوان "اثر پلاسیبو" شناخته می‌شود. برخی از شرایط نیز وجود دارد که در آن یک شبه دارو می‌تواند نتایجی در پی داشته باشد، حتی زمانی که مردم می‌دانند که در حال مصرف دارونما هستند. مطالعات نشان می‌دهد که این مکانیسم اثرگذاری مخصوصا بر روی شرایطی نظیر موارد زیر زیادتر است:

  • افسردگی
  • درد
  • اختلالات خواب
  • سندرم روده تحریک پذیر
  • یائسگی

بعضی بر این باورند که تاثیرات پلاسیبو یا دارو‌‌نما برای بیماری‌های روانی موثرتر از بیماری‌های جسمی است. اخیرا نتایج یک تحقیق مهم نشان داد، نزدیک به ۶۰ درصد از بیمارانی که شبه دارو دریافت کرده‌اند از متوسط بیماران گروهی که هیچ دارویی دریافت نکرده‌اند، بهتر شده‌اند که این نشان‌دهنده قدرت دارو‌‌نما است.

پلاسیبو یا دارونما چگونه اثر می‌گذارد؟

تحقیق بر روی اثر پلاسیبو بر ارتباط ذهن و بدن متمرکز است. یکی از رایج‌ترین نظریه‌ها این است که اثر آن به دلیل انتظارات فرد است. اگر یک فرد انتظار دارد با مصرف یک قرص به نتیجه خاصی برسد، باعث می‌شود در شیمی بدن وی اثرات مشابه آنچه که ممکن است دارو ایجاد کند، به وجود بیاید. یا اگر مردم انتظار داشته باشند که عوارض جانبی مانند سردرد، حالت تهوع یا خواب آلودگی داشته باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که این واکنش‌ها را نشان دهند. به عنوان مثال، در یک مطالعه، مردم یک شبه دارو را به جای یک داروی محرک دریافت کردند. پس از مصرف قرص، میزان پالس و فشار خون آنها افزایش یافت و سرعت واکنش آنها بهبود پیدا کرد. و هنگامی که به آنها گفته شده بود داروی خواب‌آور مصرف کرده‌اند، آنها اثرات متضاد با داروی محرک را تجربه کردند.

اثر پلاسیبو ، مکانیسم تاثیر دارونما

واقعیت این است که اثر پلاسیبو یا دارونما به انتظارات متصل است. برخی مطالعات نشان می‌دهد که تغییرات فیزیکی واقعی وجود دارد که با اثر شبه دارو رخ می‌دهد. به عنوان مثال، برخی مطالعات نشان داده‌اند که استفاده از شبه دارو موجب افزایش تولید اندورفین بدن، که یکی از داروهای ضد درد طبیعی بدن است، می‌شود. تعامل بین بیمار و درمانگر او نیز در این زمینه تاثیر عمیقی دارد. ظاهرا سبک اجرای درمان و خصوصیات درمانگر به میزان چشمگیری در تأثیر درمان را کم و زیاد می‌کند. درمانگرانی که علاقه بیشتری را به بیماران خود نشان می‌دهند، اطمینان بیشتری به درمانشان دارند و وجهه بالای حرفه‌ای دارند، تأثیرات دارو‌‌نمایی قوی‌تری را در بیمارانشان ایجاد می‌کنند.

به طور کلی در مورد مکاننیسم اثرگذاری شبه دارو فرضیه‌های مختلفی مطرح شده‌است، از جمله شرطی‌سازی کنش‌گر، شرطی‌سازی کلاسیک، کاهش احساس گناه، انتقال، تلقین، ترغیب، اقتضای وظیفه، ایمان، امید، نظریه‌سازی فرد، کاهش اضطراب، تاثیرات انتظار و آزادسازی اندورفین.

مشکلات اثر پلاسیبو یا دارونما در روند درمان

یکی از مشکلات اثر پلاسیبو این است که می‌تواند از اثرات واقعی یک داروی واقعی در طی یک مطالعه متفاوت باشد. شبه دارو برای همه درمانگران صرف نظر از اینکه چه درمانی را تجویز می‌کنند خوب است و برای دانشمندانی که سعی می‌کنند اثر واقعی مداخله‌های درمانی را ارزیابی کنند، عامل بدی محسوب می‌شود! چرا که داروی تازه‌ای که محققان تصور می‌کنند با مکانیسم خاصی باعث درمان بهتر یک بیماری می‌شود، ممکن است واقعا تأثیر فیزیکی خاصی نداشته باشد و فقط به صورت دارونما عمل کند! پژوهشگران برای مقابله با این موضوع از روش‌های آزمایشی متفاوتی استفاده می‌کنند.

دورنمای دارونما

اعتقاد به قدرت درمان و داشتن تجربه موفقیت آمیز از درمان، سبب بروز تاثیر شبه داروها می‌شود. آزمایش های موفقیت آمیز به مغز یاد می‌دهد که به درمان با شبه دارو به صورت یک درمان واقعی واکنش نشان دهد. تحقیقات نشان داده تاثیر شبه دارو در کاهش درد حتی بعد از آگاهی بیماران از واقعی نبودن داروها ادامه دارد. درک جدید از تاثیر شبه دارو می‌تواند به کشف روش‌های بهتری برای ترک اعتیاد و به مدیریت درد کمک کند. همچنین پیدا کردن راه‌هایی برای تشخیص بین اثر پلاسیبو یا دارونما و اثر درمان ممکن است به بهبود درمان و کاهش هزینه‌های آزمایش مواد مخدر کمک کند و مطالعات بیشتر ممکن است منجر به راه‌هایی برای استفاده از قدرت اثر پلاسیبو در درمان بیماری‌ها شود.

گروه روانشناسی ستاره


[ad_2]
لینک منبع


ادامه مطلب ...

6 روش شخصیت شناسی از روی شکل ناخن ها

[ad_1]

آیا می دانید یکی از راه های سریع شخصیت شناسی شکل ناخن های شماست؟جالب است بدانید صاحب ناخن های گرد،مثلتی و یا مستطیلی شخصیتهای متفاوتی دارند!

شکل ناخن هر کسی ممکن است  متفاوت از دیگران داشته باشد: برخی از آنها پهن و مربع و بعضی دیگر کوچک و باریک است. اما تا به حال فکر کرده اید که شکل ناخن ها چه چیزهایی می توانند به شما بگویند؟

یک دانشمند مشهور نیجریه ای مقاله ای پژوهشی منتشر کرده است که در آن اعتراف می کند که شکل طبیعی ناخن، مانند اثر انگشت، ممکن است اطلاعاتی درباره شخصیت مالک خود داشته باشد.

ما تصمیم گرفتیم که این روش شخصیت شناسی را بررسی کنیم، کافی است شکل ناخن خود را پیدا کنید و توضیحات آن را بخوانید. چطور است؟

1. شکل ناخن پهن، کشیده و مستطیلی

عکس شکل ناخن پهن، کشیده و مستطیلی

افرادی آرام، عمل گرا، متعادل و مستقل با طرز فکر وسیع می باشند. آنها قابل اعتماد هستند و حس مسئولیت زیادی نسبت به حرفها و رفتارهای خود دارند.اطرافیان به راحتی می توانند در خصوص کارهای مهم به آنها اعتماد ‌کنند، زیرا اگر کاری را به عهده بگیرند به بهترین شکل آن را انجام می‌دهند.در مواجهه با مشکلات، این افراد در ابتدا تمام جنبه‌های آن را بررسی کرده و سپس راه‌حل ایده‌آل را برای آن انتخاب می‌کنند.

آنها برای رهبری متولد شده اند.


2.شکل ناخن مربعی کوچک

عکس شکل ناخن مربعی کوچک

افرادی هشیار، مدبر و زیرک می باشند. بسیار زودجوش هستند، هرچند که طغیان آنها به سرعت خاموش می شود. آنها تمایل به رفتارهای حریصانه، پرخاشگری و گاهی حسادت دارند.

این افراد شخصیت انعطاف پذیری دارند


3. ناخن های بلند و باریک

عکس ناخن های بلند و باریک
افرادی خودخواه، محاسبه گر و اصولا فرصت طلب می باشند. آنها به دنبال جلب توجه هستند و دوست دارند در هر مجلسی مرکز توجهات باشند، البته گاهی ممکن است حسود هم باشند و اغلب دچار تخطی می شوند.

آنها عاشق تجملات، آسایش و رفاه هستند


4. شکل ناخن کوتاه

عکس شکل ناخن کوتاه

تندخو و بی صبر، با این حال این افراد فوق العاده تیز هوش و با استعداد هستند. در وجود آنها ابتکار و خلاقیت زیادی هست که ممکن است هنوز خودشان از آن بی خبر باشند. هرچه ناخن ها کوتاه تر باشد شخص وابستگی بیشتری نسبت به دیگران احساس می کند.

در مورد این افراد بیش از هر چیز باید گفت که ماجراجو هستند و برای رسیدن به خواسته‌هایشان نهایت تلاش خود را به کار می‌گیرند به طوری که برخی این خصوصیت را با لجبازی اشتباه می‌گیرند.

آنها شخصیتی کمال گرا دارند.


5. ناخن بادامی شکل

عکس ناخن بادامی شکل
این افراد ظریف، مهربان و دارای روحیه ای آرام و رمانتیک با دیدگاه های ایده آل می باشند. آنها دوست دارند احساس خوبی به دیگران بدهند و بسیار احساساتی، نرم و راحت هستند.

شخصیت آنها طوری است که همیشه به دنبال راه های خاص و خلاقانه هستند.


6.شکل ناخن های سه گوش

عکس شکل ناخن های سه گوش

هنرمندی با شخصیتی ظریف و همواره در حال تغییر خلق و خوی. آنها هر لحظه روی یک لبه حرکت می کنند، این افراد مستعد ابتلا به ضعف اعصاب هستند. این افراد در شغل و حرفه خود کاملا سخت‌کوش و آینده‌نگر هستند.

آنها می خواهند شناخته شوند، مشهور باشند و از شکست خوردن متنفرند.

تهیه: مجله ستاره


[ad_2]
لینک منبع


ادامه مطلب ...

اختلال پرخوابی چیست و چگونه درمان می‌شود؟

[ad_1]

اختلال خواب پرخوابی (Hypersomnia) با دوره‌های خواب آلودگی بیش از حد روزانه یا خواب شبانه طولانی مدت مشخص می‌شود و با دارو و... درمان می‌شود.

خواب یکی از نیازهای ضروری برای سلامت جسمی و روانی انسان است و اختلالات خواب یکی از مشکلات رایج بین مردم می باشد که باید مورد توجه قرار بگیرد. اکثر افراد از اینکه کمتر یا بییشتر از آنچه که به نظرشان لازم است می‌خوابند یا اینکه خواب آرامی ندارند، شکایت می‌کنند. در این مقاله به اختلال خواب پرخوابی و راه‌ درمان آن پرداخته شده است.

تعریف اختلالات خواب

اختلال خواب (Sleep disorder) مانند زیاد یا کم خوابیدن، پریدن از خواب، نرفتن به مرحله خواب عمیق و سخت به خواب رفتن است. این اختلالات می‌تواند ناشی از بیماریهای روانپزشکی مانند اضطراب، افسردگی، بیماریهای سیستم تنفسی (خرناس) یا به عنوان نوعی بیماری سالمندان باشد. از مهم‌ترین اختلالات خواب بی‌خوابی و فلج خواب یا بختک است. اختلالات خواب را به دو دسته اولیه و ثانویه تقسیم کرده‌اند:
  • اختلالات اولیه دسته‌ای هستند که هیچ وابستگی یا ارتباطی با بیماری‌های جسمانی و روانی و مصرف مواد مخدر ندارند.
  • در اختلالات ثانویه، اختلال خواب پیامد یک بیماری جسمی، روانی، اضطراب، افسردگی ، مصرف مواد مخدر و الکل است.
انواع بی‌خوابی‌ها و پرخوابی‌ها جزو اختلالات اولیه هستند. اشکال در شروع خواب، تداوم خواب، احساس ناراحتی پس از بیدار شدن به مدت یک ماه اختلال خواب را منعکس می‌کند و فرد باید نسبت به این علایم هشیار باشد. خواب آلودگی مفرط که مدت یک ماه یا بیشتر طول بکشد. ممکن است بیشتر بر نوجوانان و بزرگسالان جوان دیده شود و می‌تواند یکی از علائم افسردگی باشد.

تعریف اختلال پرخوابی

پرخوابی (Hypersomnia) با دوره‌های خواب آلودگی بیش از حد روزانه، یا خواب شبانه طولانی مدت مشخص می‌شود. افرادی که دارای اختلال پرخوابی می‌باشند، اغلب بارها و بارها در طول روز در زمان‌ها و مکان‌های نامناسب مانند محل کار، در حال مصرف غذا و یا در مکالمات مجبور به خواب می‌شوند. بیماران اغلب خواب طولانی داشته و مشکل بیدار شدن از خواب دارند، و در بیداری نیز ممکن است احساس گیجی داشته باشند.

افراد مبتلا به اختلال پرخوابی نیاز به حدود 70 ساعت خواب در هفته دارند و به سختی از خواب بیدار می‌شوند. هنگامی این افراد بیدارند، معمولا احساس‌شان این است که شب‌شان به بیدارخوابی گذشته است و آن را مانند راه رفتن در مه توصیف می‌کنند. اغلب این افراد پس از اینکه تشخیص بیماری‌هایی مانند افسردگی، قطع تنفس حین خواب یا مشکلات تیروئید در مورد آنها رد می‌شود، مشکلشان به عنوان اختلال خواب تشخیص داده می‌شود.

عکس خواب آلودگی ، اختلال خواب ، پرخوابی

علت اختلال پرخوابی

اختلال پرخوابی ممکن است ناشی از:

  • مصرف مواد مخدر یا الکل
  • مصرف برخی داروها، یا قطع داروها
  • داشتن استعداد ژنتیکی برای پرخوابی بدون علت شناخته شده‌
  • شرایط پزشکی از جمله بیماری‌های اسکلروز، افسردگی، آنسفالیت، کم کاری تیرویید، صرع، چاقی و...
  • گاهی پرخوابی یک نشانه است و در واقع می‌تواند بخشی از یک اختلال دیگر باشد. به عنوان مثال خواب سنگین می‌تواند نشانه سندرم کلین لوین باشد که این سندرم یک اختلال عصبی است که اغلب مردان بزرگسال را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

علایم اختلال خواب پرخوابی

  • خواب آلودگی
  • مشکل در بیدار شدن
  • احساس گیجی یا سرگردانی
  • افزایش زمان خواب تا 18-14 ساعت در روز
  • اضطراب
  • کم انرژی بودن
  • بی قراری
  • فکر یا گفتار کند
  • از دست دادن اشتها
  • مشکلات حافظه
  • افزایش نیاز به خواب در طول روز
  • برخی از بیماران توانایی عملکرد مناسب در خانواده، روابط اجتماعی، شغلی و غیره را از دست می‌دهند.
اختلال خواب پر خوابی مفرط ، اختلالات خواب ، پرخوابی

درمان اختلال خواب پرخوابی

تحقیقات نشان داده است که بیماران دچار پرخوابی یک ناقل شیمیایی مغزی تولید می‌کنند که آنها را در همه اوقات در حالت خواب‌آلوده نگه می‌دارد. این یافته‌ها دال بر این است که احتمالا درمان دارویی برای افراد دچار پرخوابی می‌تواند موثر باشد.اما تحقیق و بررسی در این زمینه همچنان ادامه دارد.

درمان دارویی: در صورت پرخوابی معمولا محرک‌هایی مانند آمفتامین، متیل فنیدیت، و مدافینیل، تجویز می‌شود. سایر داروهای مورد استفاده برای درمان این اختلال، شامل کلونیدین، لوودوپا، بروموکریپتین، داروهای ضد افسردگی، و مهارکننده‌های مونوآمین اکسید هستند. داروی آرمودافینیل نیز در سال 2007 برای درمان اختلال خواب پرخوابی تایید شد که از لحاظ شیمیایی مشابه مدافینیل می‌باشد. آرمودافینیل دارای مزیت‌هایی است از جمله این که مقدار کمتری از آن تأثیر بیشتری خواهد داشت.

تغییر رفتار: برای مثال اجتناب از کار در شب و فعالیتهای اجتماعی که موجب به تاخیر انداختن زمان خواب می‌گردد و همچنین رژیم غذایی مناسب مانند کاهش مصرف الکل و کافئین.

نور درمانی: پرخوابی ممکن است به علت اختلال ریتم بدن اتفاق بیافتد این ریتم به وسیله رویارویی با نور و تاریکی کنترل می‌شود بنابراین نور درمانی در کاهش پرخوابی موثر می‌باشد. از نور درمانی برای درمان بیماران مبتلا به اختلالات عاطفی فصلی استفاده می‌کنند. این بیماران معمولا دچار افسردگی زمستانی و خواب آلودگی شدید می‌شوند. مواجهه تدریجی با نور به طور فزاینده‌ای درکاهش پرخوابی مفید است. در این روش شبیه سازی طلوع، بیدارشدن را برای این بیماران آسان‌تر می‌سازد و در ساعات صبح احساس هوشیاری بیشتری دارند.

بهبود خود به خود: علت پرخوابی معمولا ناشناخته است. این اختلال در بسیاری از افراد به طور ناگهانی و خود به خود درمان می‌شود و این امر نشان می‌دهد که پرخوابی یک عارضه موقتی می‌باشد که به مرور زمان بهبود می‌یابد.

چگونه به درمان اختلال خواب پرخوابی کمک کنیم؟

  • پرخورى در شب که از مهمترین عوامل پرخوابى است. سعى کنید شب‏ها به حداقل غذا اکتفا کنید و غذا را سرشب میل کنید که تا موقع خواب هضم شده باشد.
  • اگر طبع شما سرد است از خوردن غذاهایى مثل ماست، بادمجان، ترشیجات و غیره که طبیعتا سرد هستند و موجب تشدید خواب‏آلودگى مى‏شود بپرهیزید و اگر طبیعت شما گرم است از غذایى که طبیعت گرم دارند نیز اجتناب کنید.
  • عدم تحرک و ترک ورزش روزانه باعث اجتماع رطوبت در بدن و خواب آلودگی می‌شود. در عین حال اگر فعالیت‏هاى بدنی شما زیاد است آنها را تعدیل کنید.
  • با برنامه‏ریزى دقیق سعى کنید به تدریج از میزان خواب خود بکاهید. مثلا جدولى تنظیم کنید که به مدت یکماه (هر روز 5 دقیقه) از طول خواب خود حدود یک ساعت یا بیشتر کم کنید.
  • توجه داشته باشید که 6 تا 7 ساعت خواب، ضرورى است و اگر کاستن از خواب موجب افت کارآیى روزانه شما مى‏شود، هرگز در صدد کاهش میزان خواب خود برنیایید.
  • براى پس از بیدار شدن از خواب یک برنامه مفید و الزام‏آور، تنظیم کنید؛ به طور مثال یک برنامه مرتب مطالعه‏اى یا عبادى و یا ورزشى داشته باشید.
  • گاه مشکل پرخوابی در روز به علت دیر خوابیدن در شب است. برای رفع این مشکل، افراد باید خواب خود را به تأخیر نیندازند و در همان اوایل شب بخوابند.
  • ممکن است اختلال خواب پرخوابى، ناشى از یک مشکل روحى مانند افسردگى باشد و بنابراین برای درمان آن باید به روان‏پزشک یا روانشناس مراجعه کنید.

گروه روانشناسی ستاره


[ad_2]
لینک منبع


ادامه مطلب ...

چگونه با مرگ عزیزان‌مان کنار بیاییم؟

[ad_1]

با گذشت زمان با مرگ عزیزان‌مان کنار خواهیم آمد اگر در مراسم عزاداری شرکت کنیم، احساساتمان را بروز دهیم، در صورت نیاز از متخصص کمک بگیریم و...

یکی از واقعیت‌های زندگی که ممکن است هر کسی روزی با آن روبرو شود مرگ عزیزان‌مان است. واقعیتی تلخ که پذیرفتن آن به طور حتم بسیار سخت و ناخوشایند خواهد بود اما زندگی ادامه دارد و باید بتوانیم از بحران‌هایی چنین نیز بگذریم. انسان بیش از آنچه فکر می‌کند قدرتمند است و قطعا اگر بخواهد و بیاموزد می‌تواند با مشکلات و ناگواری‌ها کنار آمده و از آنها عبور کند.

چگونه با مرگ عزیزان کنار بیایم؟

بدون شک از دست دادن هر عزیزی با غم و اندوه همراه است. با این وجود، با رعایت برخی مسائل می‌توانید از اندوه خود کاسته و اجازه ندهید غمتان به اختلال سوگ پایدار و پیچیده و دیگر اختلالات ناشی از فقدان تبدیل شود:

1- در مراسم عزاداری شرکت کنید

فلسفه مراسم عزاداری کمک کردن به داغدیدگان برای پذیرش و کنار آمدن تدریجی با مرگ عزیزانشان است. مراسم عزاداری ضمن تخلیه هیجانی، از تنها ماندن فرد داغدیده جلوگیری می‌کند. امتیاز مهم دیگر عزاداری، ریشه های عمیق دینی آن است که به آرامش درونی فرد میانجامد. مراسم عزاداری در ایران، هرکدام با فلسفه خاص خود و منطبق با مراحل سوگ هستند و درنهایت با سالگرد فرد ازدسترفته که برابر با مرحله پذیرش فرد داغ دیده است، پایان می‌یابد.

2- احساسات خود را ابراز و در عین حال کنترل کنید

یکی از ویژگی‌های مهم سلامت روان، توانایی کنترل و بروز مناسب احساسات و هیجانات است. مدیریت احساسات در غم از دست دادن عزیزان باید به گونه ای باشد که این احساسات نه سرکوب شود و نه افراطی و مهارگسیخته خود را نشان دهد. سرکوب کردن هیجانات، یکی از مهمترین ریشه‌های مشکلات روانی پس از سوگ است. شخص داغ دیده برای التیام دردهای درونی‌اش، چاره‌ای جز این که غمش را بروز دهد، ندارد. آزادانه اشک ریختن و گاهی ناله کردن از واکنش‌های طبیعی در غم مرگ عزیزان است. یکی از فواید گریه کردن این است که باعث تخفیف احساس اندوه می‌شود. گریستن، نوشتن و یا شرکت در فعالیت‌های هنری می‌تواند به ابراز صحیح احساسات کمک کند.

سوگ ، مرگ عزیزان ، عزاداری

3- خود را سرزنش نکنید

خیلی از اوقات افکار منفی مانند: «می‌توانستم بیشتر به او سر بزنم، کاش دست کم از او خداحافظی کرده بودم، شاید اگر او را به خارج از ایران می‌بردم درمان می‌شد و...» ذهن فرد سوگوار را اشغال می‌کند. این افکار، بخصوص در مرحله خشم و افسردگی ناشی از مرگ عزیزان، پررنگتر می‌شوند. باورهای دینی و کمک مشاوران و رواندرمانگران، می‌تواند شما را در گذار از این افکار یاری رساند.

4- زندگی ادامه دارد

زندگی ادامه دارد و با آزار خودمان و دریغ کردن شادی‌های زندگی هیچ چیز تغییر نمی‌کند. دیدار دوستان و شرکت در مهمانی‌های خانوادگی، تغذیه و خواب خوب، رابطه جنسی دلپذیر با همسرتان و سفر کردن همگی می‌توانند به گذار شما از مرحله افسردگی به پذیرش، یاری‌رسان باشند. بنابراین پس از دوره سوگواری، فعالیت‌های سازنده خود را از سر بگیرید. کار و تحصیل، هر دو اشتغال ذهنی قابل توجهی را می‌طلبند و مانع غرق شدنتان در افکار ویرانگر می‌شوند. فعالیتهای مکمل دیگری مانند شرکت در برنامه‌های خیریه، می‌تواند در ایجاد احساس مثبت نسبت به خود و دنیا و بازگشت به زندگی عادی یاری‌رسان باشد.

5- مرگ را بپذیرید

اولین واکنش بعد از، از دست دادن یک عزیز، در بسیاری افراد داغ دیده، «انکار» مرگ عزیزشان است. هر فردی باید بداند که این غم فقط برای او پیش نیامده است و این یک رنج مشترکی است که افراد در هر طبقه اجتماعی و اقتصادی آن را تحمل می‌کنند. اگر شناخت افراد از دنیا غیرواقعی باشد، انتظار مواجه شدن با این اتفاقات ناگوار را نخواهند داشت. افرادی با چنین شرایط، قطعا تحمل سختی‌ها برایشان بسیار دشوار خواهد بود. پس پذیرش واقعیت که مرگ عزیزان اجتناب ناپذیر است، کمک زیادی می‌کند تا افراد با این واقعیت کنار بیایند.

6- تنها نمانید

پذیرش مرحله آخر سوگواری است و اوج حزن و تنهایی افراد داغ دیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد. افراد داغ دیده در این مرحله، باید از تنها ماندن بپرهیزند. باید به حضور دیگران در کنارتان برای همدردی و همدلی توجه کنید زیرا این امر به شما کمک زیادی در سبک شدن این غم خواهد کرد.

مرگ عزیزان ، عزاداری کردن ، سوگواری

نقش اعتقادات مذهبی و توکل به خدا هنگام مرگ عزیزان

یکی از مهارت‌های ارائه شده در قرآن برای تحمل فقدان، درک حضور و همراهی خداوند به هنگام از دست دادن عزیزان است زیرا چنین بینشی انسان را در قلمرو حمایتی خداوند قرار داده، همین نوع بینش توان تحمل او را بر مرگ عزیزان افزایش می‌دهد.

آن چه شدائد را بر انسان مومن آسان می‌کند، پاداش‌هایی است که خداوند به مومنان وعده داده است. در خصوص پاداش تحمل فقدان خداوند در آیه 155 و 156سوره بقره فرموده است: « و بشارت ده به استقامت کنندگان، آنان که هرگاه مصیبتی به آن‌ها رسد، می‌گویند ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم». این آیه به بشر گوشزد می‌نماید که تحمل مرگ عزیزان، در بردارنده پاداش و اجر است. بشر با باور به این اعلام و شناخت از طرف خدا، توانش برای تحمل فقدان افزایش می‌یابد.

باور به معاد نیز با تحمل فقدان رابطه دارد. معادباوری نقش انکارناپذیری در تحمل مصایب دارد. چون شخص باورمند به معاد، این دنیا را فانی و سرای آخرت را ابدی می‌داند و همین عقیده، تحمل سختی در زندگی موقتی را در برابر رسیدن به راحتی همیشگی قابل تحمل می‌کند.

چند توصیه کوتاه هنگام سوگ

  • از افرادی که شما را درک نمی‌کنند فاصله بگیرید. زمان خود را تنها با افرادی بگذرانید که درک‌تان میکنند و با رفتار و گفتار و حضورشان به شما آرامش می‌دهند.
  • باید به خودتان اطمینان بدهید که می‌توانید این بحران عاطفی را پشت سر بگذارید.
  • به جای نگهداشتن تمام وسایل عزیز از دست رفته و یا جمع کردن و بخشیدن تمام آنها چند یادگاری کوچک از فرد از دست رفته نگهدارید.
  • الگو گرفتن از افرادی که چنین غم هایی را با موفقیت پشت سر گذاشته‌اند نیز می‌تواند کمک زیادی به خانواده داغ دیده کند.
  • تصور نکنید که بازگشت به زندگی عادی به این معنی است که آن عزیز فراموش شده است.
  • از اینکه با گوش دادن به موسیقی به یاد شخص از دست رفته می‌افتید، نهراسید زیرا این روند عادی است و به مرور از بین می‌رود.
  • مطالعات نشان می‌دهند که درمان با استفاده از هنر (موسیقی، نقاشی، کوزه‌گری، نویسندگی و غیره) مخصوصا به صورت گروهی، به حل افسردگی و اندوه کمک می‌کند.
  • صحبت با یک روانشناس و متخصص سلامت روان، بدون شک در کاهش درد ناشی از مرگ عزیزان و پیشگیری از ابتلا به اختلالات ناشی از آن مؤثر خواهد بود.

گروه روانشناسی ستاره


[ad_2]
لینک منبع


ادامه مطلب ...