همان طور که با انجام تمرینات ورزشی میتوانیم قدرت بدنی مان را افزایش دهیم، اگر مغزمان را نیز تمرین دهیم، قدرت روحیمان افزایش یافته و مثبت تر می اندیشیم
چطور مثبت اندیش باشیم؟ بله، درست متوجه شده اید! باید مغزمان را تمرین بدهیم! ولی چرا مغز؟ در واقع تمام برداشت ما از دنیای اطرافمان حاصل پردازش مغز ما از اطلاعاتی است که از محیط دریافت میکنیم. این مغز ماست که طبق عادت به چیزی برچسب خوب، بد یا مثبت و منفی میزند و تصمیم میگیرد در مقابل هر اتفاقی چه برداشتی داشته باشیم و نیز ما را وادار میکند براساس همان برداشت، واکنش نشان دهیم. در واقع حادثهای که رخ میدهد پس از عبور از فیلتر افکار ما، برایمان ماهیت خوب یا بد پیدا میکند. مغز ما عادت کرده که اگر اتومبیلمان روشن نشد، به شکلی خودکار به این نتیجه برسد که فاجعه عظیمی رخ داده است! از طرفی ما تحت تاثیر عوامل بیشماری، عادت کردهایم که توجهمان را بر روی حوداث به اصطلاح منفی متمرکز کنیم. وقتی از تاکسی پیاده شدیم، فقط بحثی که با راننده داشتیم در ذهنمان میماند، نه آن لبخند زیبایی که از یک کودک دوست داشتنی در آغوش مادرش دریافت کردیم.
شما میتوانید عامل رشد فکر مثبت یا منفی در ذهن تان باشید؛ انتخاب با شماست...
اولین مطلبی که در این رابطه باید یاد بگیریم این است که نوع نگرش مان به اتفاقات و محیط پیرامون مان را اصلاح کنیم. فرض کنید عینکی به چشم دارید که شیشه آن آبی رنگ است، مطمئنا به هر چیزی نگاه کنید، آن را آبی میبینید. اگر نگاهی به گذشته خود بیندازیم و حوداثی را که در زمان خود به نظرمان ناگوار بوده مرور کنیم، در ۹۰ درصد موارد متوجه می شویم آن پیشامد در ظاهر بد چقدر به صلاح ما بوده است. در باقی موارد هم اگر منصف باشیم، میبینیم درسی که از آن پیشامد گرفتیم، امروز بخشی از شخصیت ما را شکل میدهد و موجب رشد و تقویت روحی ما شده است.
برخی حوادث تلخ مثل مرگ و میر، بخشی از سیر طبیعی زندگی هستند و باید آنها را به عنوان واقعیت بپذیریم، پس در اینجا هم «بد» معنی خود را از دست میدهد. اگر ایمان قوی داشته باشیم، به مرور این مطلب برایمان جا میافتد که هر چیزی که اتفاق میافتد، حتما حکمتی دارد و برای منظور خاصی رخ میدهد. در این زمان است که هنگام مواجهه با شرایط بد به جای اینکه خودمان را ببازیم و به زمین و زمان ناسزا بگوییم، با خودمان فکر میکنیم وجود این وضعیت برای من چه معنایی دارد؟ چه چیزی باید یاد بگیرم؟ یا حتی میگوییم: «خدایا شکرت، نمی دانم با این اتفاق مرا در مقابل چه بلایی محافظت کردی.» قدری که این مهارت تغییر نوع نگرش را تمرین کنید، تازه متوجه میشوید ذهن و مغز ما چه نقش مهمی در شکلگیری واکنشهای ما ایفا میکنند؛ به عنوان مثال حتما شما هم در مواقعی دچار استرس ناشی از شرایط محیط شدهاید. جالب اینجاست که فکر میکنیم استرس منشا خارجی دارد، در حالیکه فقط ناشی از ذهن ماست. شما در دنیای خارج از ذهنتان نمیتوانید هیچ چیزی به عنوان استرس پیدا کنید. هیچ کس نمیتواند به شما یک بسته استرس بفروشد. استرس وجود خارجی ندارد، بلکه فقط واکنشی است که ما به شرایط پیرامونمان نشان میدهیم. بیایید از همین امروز یاد بگیریم برچسب زدن به اتفاقات را کنار بگذاریم و نیز قبول کنیم که قرار نیست زندگی مان یکنواخت باشد و هر روز ممکن است با مسائلی روبه رو شویم که حل کردن آنها بخشی از مسیر رشد و تعالی ماست.
از همین امروز دید منفی خود را ورق بزنید
دومین مهارت لازم، عادت دادن مغزمان به دیدن جنبههای مثبت وقایع است. همانطور که گفتیم مغز ما به مرور تحت تاثیر محیط عادت میکند، توجه ما را بر روی انواع موارد منفی متمرکز کند؛ در صورتی که بینهایت اتفاق مثبت در زندگی روزمره همه ما رخ میدهد که چون آنها را بی اهمیت تلقی میکنیم، اصلا به آنها توجه نمیکنیم و این امر، به مرور به صورت یک عادت در ذهن ما جا افتاده است.
طبق برخی تحقیقات اگر ما کاری را به مدت ۲۱ روز متوالی انجام دهیم، آن کار برای ما به صورت یک عادت در میآید. به عبارت دیگر فقط ۲۱ روز کافی است تا ما عادت جدیدی در خود به وجود بیاوریم. به مدت ۲۱ روز هر روز ۳ اتفاق جدید مثبت را که در زندگی تان میافتد، یادداشت کنید و حتی بهتر است به کسی قول بدهید که روزانه این ۳ مورد را به اطلاعش خواهید رساند تا مجبور شوید حتما این کار را انجام دهید. در این حالت مغز شما یاد میگیرد به جای تمرکز بر روی منفی بافی به دنبال نکات مثبت زندگیتان بگردد. روزهای اول کمی پیدا کردن ۳ مورد دشوار خواهد بود، ولی ناامید نشوید این تمرین درعین سادگی به قدری قدرتمند است که قبل از پایان ۲۱ روز اثر آن را مشاهده خواهید کرد.
مجله اینترنتی ستاره
اسکیزوفرنی (Schizophrenia) یک اختلال روانی شدید است که بر اثر علل زیستی و محیطی به وجود آمده و بر روی نحوه فکر و رفتار شخص اثر میگذارد.
آیا تاکنون فردی را در خیابان دیدهاید که زیر لب با خودش حرف بزند. ژستهای عجیب و غریب بگیرد و طوری عمل کند که انگار صداهایی را میشنود که هیچ کس دیگری نمیتواند بشنوند؟ شاید از خودتان پرسیده باشید چه مشکلی دارد؟ گرچه این گونه رفتارها میتوانند نشانه چند اختلال ازجمله واکنش به دارو باشند اما در خیلی از موارد نشانههای نوعی روانپریشی به نام اسکیزوفرنی هستند که بیش از یک درصد جمعیت بزرگسال به آن مبتلا میباشند. برای افراد عادی خیلی سخت است که از رفتارهای عجیب و غریب و حرفهای درهم و برهم افراد در حالت روانپریشی آشفته نشوند. به همین جهت افراد روانپریش از معمولاً توسط دیگران طرد میشوند و فرصت کمی برای تعامل اجتماعی دارند. در این مقاله با اسکیزوفرنی، نشانهها، درمان و انواع آن آشنا شوید.
اسکیزوفرنی (Schizophrenia) یا شیزوفرنی یک اختلال شدید روانی است که بر روی نحوه فکر و رفتار شخص اثر میگذارد. به نظر میرسد که افراد مبتلا به این اختلال ارتباط خود را با واقعیت از دست دادهاند. اگرچه شیزوفرنی به اندازه اختلالات روانی دیگر رایج نیست، اما علائم آن بسیار ناتوان کننده است. افراد مبتلا معمولاً توهم شنیداری، توهمهای جنون آمیز یا عجیب و غریب، یا تکلم و تفکر آشفته نشان میدهند، و با اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی قابل توجهی همراه است.
نشانههای اختلال اسکیزوفرنی
علائم اسکیزوفرنی معمولا بین سنین 16 تا 30 سالگی شروع میشوند. در موارد نادر، کودکان نیز مبتلا به این اختلال میشوند. علائم این اختلال به سه دسته تقسیم میشوند: مثبت، منفی و شناختی.
1- علائم مثبت: علائم "مثبت" رفتارهای روان پریشی است که به طور کلی در افراد سالم مشاهده نمیشود. افرادی که دارای علائم مثبت هستند ممکن است برخی از جنبههای واقعیت را از دست بدهند. این علائم عبارتند از:
2- علائم منفی: علائم "منفی" با اختلالات عاطفی و رفتاری عادی همراه است. علائم عبارتند از:
کاهش گفتار
3- علائم شناختی: در برخی از بیماران علائم شناختی ناچیز هستند و برای برخی دیگر، شدیدتر میباشد و ممکن است بیماران تغییرات در حافظه و یا سایر جنبههای دیگر تفکر را نشان دهند.این علائم عبارتند از:
عوامل متعددی خطر ابتلا به اسکیزوفرنی را افزایش میدهد.
1- ژنها و محیط: دانشمندان برای شناخت شیزوفرنی بر روی خانوادهها مطالعات طولانی مدت انجام دادند و معتقدند وجود یک شخص با این اختلال در خانواده احتمال ابتلا سایر اعضا را بالا میبرد. با این حال، بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا وجود دارند که اعضای خانواده آنها اختلال ندارند و برعکس، بسیاری از افراد سالم با یک یا چند عضو خانوادگی مبتلا به اختلال، مبتلا به این اختلال نمیشوند. دانشمندان معتقدند که بسیاری از ژنهای مختلف ممکن است خطر ابتلا را افزایش دهند، اما هیچ ژنی به تنهایی باعث ایجاد اختلال در فرد نمیشود. هنوز نمیتوان از اطلاعات ژنتیکی برای پیشبینی این بیماری استفاده کرد.
2- عوامل محیطی: دانشمندان معتقدند که برای ایجاد اسکیزوفرنی تعامل بین ژنها و جنبههای محیطی ضروری است. برخی از عوامل محیطی عبارتند از:
3- تفاوت در ساختار و شیمی مغز: دانشمندان بر این باورند که عدم تعادل در واکنشهای شیمیایی مرتبط با مغز شامل انتقال دهندههای عصبی (موادی که سلولهای مغز برای برقراری ارتباط با یکدیگر از آنها استفاده میکنند) دوپامین و گلوتامات و برخی دیگر از آنها، نقش اساسی را در اسکیزوفرنی ایفا میکنند.
برخی از محققین فکر میکنند مشکلات در هنگام رشد مغز قبل از تولد ممکن است به ارتباطات مغزی معیوب منجر شود. همچنین مغز نیز در طول بلوغ تغییرات بزرگی میکند و این تغییرات میتواند علائم روان پریشی را در افرادی که به علت ژنتیک یا اختلالات مغزی آسیب پذیر هستند، ایجاد کند.
انواع اسکیزوفرنی
کاتاتونیک: با رفتارهای حرکتی غیر عادی مشخص میشود. کاتاتونی حالتی است که در آن فرد نه حرکت میکند و نه به دیگران واکنش نشان میدهد.
نوع آشفته: نشانههایی از جمله گفتار آشفته، رفتار آشفته و عاطفه سطحی یا نامناسب را شامل میشود.
نوع پارانوئید: افراد مبتلا به نوع پارانویید به یک یا چند هذیان غیرعادی اشتغال ذهنی دارند یا اینکه دارای توهماتی هستند که با موضوع مورد آزار و اذیت قرار گرفتن ارتباط دارند اما گفتار یا رفتار آنها آشفته نیست.
نوع نامتمایز: فرد مجموعه نشانه های شیزوفرنی را آشکار می سازد ولی ملاک های پارانویید، کاتاتونیک، یا نوع آشفته را برآورده نمیکند.
نوع باقی مانده: این اصطلاح در مورد مبتلایانی به کار میرود که مبتلا به اسکیزوفرنی تشخیص داده شدهاند و علایم طولانی اختلال دیگری غیر از نشانههای روانپریشی را نشان میدهند.
از آنجا که علل این اختلال هنوز ناشناخته است، درمانها متمرکز بر حذف علائم بیماری میباشد و شامل موارد زیر میشود:
1- استفاده از داروهای ضد روانپریشی
داروهای ضد روانپریشی معمولا به صورت قرص یا شربت و یا تزریق مصرف میشوند. برخی از افراد وقتی که شروع به مصرف دارو میکنند عوارض جانبی دارند، اما اغلب عوارض جانبی پس از چند روز از بین میروند. پزشکان و بیماران میتوانند برای پیدا کردن بهترین دارو یا ترکیب دارو و دوز مناسب با یکدیگر کار کنند.
2- درمانهای روان شناختی
درمانهای روانشناختی برای بیمارانی مفید است که قبل از آن شروع به استفاده از داروهای ضد روانپریشی کرده باشند. یادگیری و استفاده از مهارتهای مقابلهای برای مقابله با چالشهای روزمره اسکیزوفرنیا به افراد کمک میکند تا اهداف زندگی خود مانند حضور در مدرسه یا کار را دنبال کنند. افرادی که در درمان منظم روان شناختی مشارکت دارند، احتمال بازگشت بیماری و یا بستری شدن در آنان بسیار کاهش مییابد.
3- مراقبتهای تخصصی هماهنگ (CSC)
این مدل درمان، ادغام درمان دارویی، درمانهای روانی-اجتماعی، دخالت خانواده، و حمایتهای آموزشی و شغلی است و هدف آن کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی میباشد. مدلهای جامع درمان عمدتاً فنون رفتاری و مداخلههای اجتماعی فرهنگی را شامل میشوند که بر محیط درمانی و خانواده درمانی تمرکز دارند.
مراقبت و حمایت از کسانی که مبتلا به این اختلال هستند سخت است. برقراری ارتباط و پاسخ گویی به کسی که اظهارات عجیب و غریب یا نادرست را بیان میکند بسیار مشکل میباشد. برخی از مواردی که میتوانید برای کمک به عزیزانتان انجام دهید عبارتند از:
گروه روانشناسی ستاره
اثر دارونما یا پلاسیبو به اثر درمانی داروهای صوری و تلقینی گفته میشود که با فریب بیمار، اثر مثبتی در بهبودی بیماری دارد.
آیا تاکنون در مورد پلاسیبو یا دارونما چیزی شنیدهاید؟ اگر در این مورد چیزی نمیدانید ولی قطعا تا به حال در مورد اثر تلقین در درمان بیماریها شنیدهاید. پلاسیبو نیز عملکردی شبیه تلقین دارد. در این نوشتار با این روش درمانی بیشتر آشنا شوید.
پلاسیبو (Placebo) به معنی «من خوب خواهم شد» به استفاده از روشهای درمانی صوری و تلقینی گفته میشود که میتواند با فریب بیمار، اثر مثبتی در روند بهبودی وی داشته باشد. اثر درمانی که از به کار بستن چنین روشهایی حاصل میشود را نیز اثر پلاسیبو مینامند.
رایجترین روشها برای ایجاد اثر پلاسیبو استفاده از دارونما (چیزی ظاهراً شبیه به دارو بدون هیچ اثر واقعی) و جراحیهای دروغین است. در روند استفاده از شبه داروها، یک قرص بدون اثر به بیمار داده میشود و به او گفته میشود که با خوردن این قرص حالش بهبود مییابد. البته بیمار نباید بفهمد که این قرص، قرص بیاثر است و شما در حال اجرای یک روند شبهدارویی بر روی وی هستید. تجربیات پزشکان نشان دادهاست که این پدیده روانی تاثیر بسیار بالایی در بهبود بسیاری از بیماران دارد. آنچه که همه شبه داروها مشترک است این است که آنها حاوی هیچ ماده موثر در سلامتی نیستند.
محققان اکثرا از شبه دارو در تحقیقات آزمایشگاهی خود استفاده میکنند تا اثر واقعی یک داروی جدید را مورد آزمایش قرار دهند. برای مثال، در یک مطالعه برای کاهش کلسترول، به گروهی از افراد داروی جدید داده میشود و به گروهی دیگر از شبه دارو استفاده میشود. و هیچکدام از افراد حاضر در مطالعه نمیدانند که آیا درمان واقعی دریافت کردهاند یا دارونما نیز وجود دارد. سپس محققان اثرات دارو و شبه دارو را در افراد مورد مطالعه مقایسه میکنند. به این ترتیب، آنها میتوانند اثربخشی دارو جدید را تعیین کرده و عوارض جانبی را بررسی کنند.
در یک پژوهش پزشکی، برخی از بیماران با تجویز شبه دارو به مبارزه با بیماری خود میپردازند در حالی که دیگر شرکت کنندگان با داروهای معمولی درمان میشوند. هدف از انجام این پژوهش؛ تعیین این موضوع است که آیا دارونماها دارای قدرت درمان واقعی هستند یا خیر. اگر مصرف کنندگانِ داروهای معمولی نشانی از بهبود قابل توجه بیش از مصرف کنندگان شبه دارو بدست آورند، این مطالعه میتواند کمک موثری در پشتیبانی از ادعای اثربخشی داروها به شمار رود.
گاهی اوقات فرد میتواند پاسخ مثبت یا منفی به پلاسیبو یا دارونما داشته باشد. به عنوان مثال، علائم شخص ممکن است بهبود یابد. یا فرد ممکن است آنچه را که به نظر میرسد عوارض جانبی از داروست را تجربه کند. این پاسخها به عنوان "اثر پلاسیبو" شناخته میشود. برخی از شرایط نیز وجود دارد که در آن یک شبه دارو میتواند نتایجی در پی داشته باشد، حتی زمانی که مردم میدانند که در حال مصرف دارونما هستند. مطالعات نشان میدهد که این مکانیسم اثرگذاری مخصوصا بر روی شرایطی نظیر موارد زیر زیادتر است:
بعضی بر این باورند که تاثیرات پلاسیبو یا دارونما برای بیماریهای روانی موثرتر از بیماریهای جسمی است. اخیرا نتایج یک تحقیق مهم نشان داد، نزدیک به ۶۰ درصد از بیمارانی که شبه دارو دریافت کردهاند از متوسط بیماران گروهی که هیچ دارویی دریافت نکردهاند، بهتر شدهاند که این نشاندهنده قدرت دارونما است.
تحقیق بر روی اثر پلاسیبو بر ارتباط ذهن و بدن متمرکز است. یکی از رایجترین نظریهها این است که اثر آن به دلیل انتظارات فرد است. اگر یک فرد انتظار دارد با مصرف یک قرص به نتیجه خاصی برسد، باعث میشود در شیمی بدن وی اثرات مشابه آنچه که ممکن است دارو ایجاد کند، به وجود بیاید. یا اگر مردم انتظار داشته باشند که عوارض جانبی مانند سردرد، حالت تهوع یا خواب آلودگی داشته باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که این واکنشها را نشان دهند. به عنوان مثال، در یک مطالعه، مردم یک شبه دارو را به جای یک داروی محرک دریافت کردند. پس از مصرف قرص، میزان پالس و فشار خون آنها افزایش یافت و سرعت واکنش آنها بهبود پیدا کرد. و هنگامی که به آنها گفته شده بود داروی خوابآور مصرف کردهاند، آنها اثرات متضاد با داروی محرک را تجربه کردند.
واقعیت این است که اثر پلاسیبو یا دارونما به انتظارات متصل است. برخی مطالعات نشان میدهد که تغییرات فیزیکی واقعی وجود دارد که با اثر شبه دارو رخ میدهد. به عنوان مثال، برخی مطالعات نشان دادهاند که استفاده از شبه دارو موجب افزایش تولید اندورفین بدن، که یکی از داروهای ضد درد طبیعی بدن است، میشود. تعامل بین بیمار و درمانگر او نیز در این زمینه تاثیر عمیقی دارد. ظاهرا سبک اجرای درمان و خصوصیات درمانگر به میزان چشمگیری در تأثیر درمان را کم و زیاد میکند. درمانگرانی که علاقه بیشتری را به بیماران خود نشان میدهند، اطمینان بیشتری به درمانشان دارند و وجهه بالای حرفهای دارند، تأثیرات دارونمایی قویتری را در بیمارانشان ایجاد میکنند.
به طور کلی در مورد مکاننیسم اثرگذاری شبه دارو فرضیههای مختلفی مطرح شدهاست، از جمله شرطیسازی کنشگر، شرطیسازی کلاسیک، کاهش احساس گناه، انتقال، تلقین، ترغیب، اقتضای وظیفه، ایمان، امید، نظریهسازی فرد، کاهش اضطراب، تاثیرات انتظار و آزادسازی اندورفین.
یکی از مشکلات اثر پلاسیبو این است که میتواند از اثرات واقعی یک داروی واقعی در طی یک مطالعه متفاوت باشد. شبه دارو برای همه درمانگران صرف نظر از اینکه چه درمانی را تجویز میکنند خوب است و برای دانشمندانی که سعی میکنند اثر واقعی مداخلههای درمانی را ارزیابی کنند، عامل بدی محسوب میشود! چرا که داروی تازهای که محققان تصور میکنند با مکانیسم خاصی باعث درمان بهتر یک بیماری میشود، ممکن است واقعا تأثیر فیزیکی خاصی نداشته باشد و فقط به صورت دارونما عمل کند! پژوهشگران برای مقابله با این موضوع از روشهای آزمایشی متفاوتی استفاده میکنند.
اعتقاد به قدرت درمان و داشتن تجربه موفقیت آمیز از درمان، سبب بروز تاثیر شبه داروها میشود. آزمایش های موفقیت آمیز به مغز یاد میدهد که به درمان با شبه دارو به صورت یک درمان واقعی واکنش نشان دهد. تحقیقات نشان داده تاثیر شبه دارو در کاهش درد حتی بعد از آگاهی بیماران از واقعی نبودن داروها ادامه دارد. درک جدید از تاثیر شبه دارو میتواند به کشف روشهای بهتری برای ترک اعتیاد و به مدیریت درد کمک کند. همچنین پیدا کردن راههایی برای تشخیص بین اثر پلاسیبو یا دارونما و اثر درمان ممکن است به بهبود درمان و کاهش هزینههای آزمایش مواد مخدر کمک کند و مطالعات بیشتر ممکن است منجر به راههایی برای استفاده از قدرت اثر پلاسیبو در درمان بیماریها شود.
گروه روانشناسی ستاره