خطاهای شناختی افکاری هستند که باعث میشوند فرد درک درست و منطقی از مسائل نداشته باشد. تحریفات شناختی احساسات منفی را در فرد تقویت میکند.
وقتی به دنیا نگاه میکنیم گاهی آنچه واقعا هست را نمیبینیم. گویی عینکی رنگی به چشم داریم که اجازه نمیدهد واقعیت زندگی به درستی در ذهن ما منعکس شود. در واقع همه ما دنیای اطراف، مردم و حتی خودمان را از طریق این عینک نامرئی قضاوت میکنیم که معمولا نمیدانیم چگونه ولی بر اثر تجربیات گذشته روی چشم ذهن ما قرار گرفته است و به اصطلاح به آن تحریفات یا خطاهای شناختی گفته میشود. این تحریفات شناختی میتوانند موجب افسردگی شده یا به روابط مان صدمه بزنند. شناخت این خطاها اولین گام در اصلاح آنان میباشد.
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زآن جهت دنیا کبودی مینمود
خطاهای شناختی، الگوهای تفکر اغراق شده یا غیر منطقی هستند که برای فرد نهادینه شدهاند و باعث وضعیت ناخوشایند روانی فرد مخصوصا افسردگی، اضطراب و .. میشوند. به عبارت دیگر تحریفات شناختی افکاری هستند که باعث میشوند که فرد درک درست و منطقی از مسائل نداشته باشد. این الگوهای تفکر، اغلب افکار و احساسات منفی را تقویت کرده و مداومت در داشتن این نگرش منفی نسبت به خود، آینده و دنیا باعث اضطراب و افسردگی و بیماریهای روانی میشود.
انسان در طی سالهای رشد خود بنا بر تجربهها و گاه یادگیریهای زیانبار قواعدی وضع میکند که ممکن است انعطاف ناپذیر بوده و در بسیاری از موارد به دادههایی که ذهن از دنیای اطرافش دریافت میکند فرم داده و آنها را باب میل خود تغییر میدهند. خطاهای شناختی مثل آینه و یا دوربینی هستند که اشکال را به همانگونه که هستند بازنمایی نمیکنند، بلکه شکلهای عجیب و غریبی از اشیاء را نشان میدهند.
برای مثال فردی را تصور کنید که دچار یک شکست میشود و به خاطر آن خود را آدم بدبخت و شکست خوردهای خطاب میکند. در نتیجه احساس منفیاش نسبت به خود و دنیای اطرافش تقویت میگردد. در حالی که برداشت منطقی و تفسیر درست از آن اتفاق این بود که فرد بگوید: من در یک جا شکست خوردم. در واقع این فرد از عینک تفکر همه یا هیچ (یا موفقیت یا شکست، یا دوست داشتن یا تنفر) استفاده کرده است.
1- خطای شناختی تفکر همه یا هیچ
2- خطای شناختی تعمیم افراطی یا مبالغه آمیز
3- خطای شناختی فیلتر ذهنی
4- خطای شناختی بی توجهی به امر مثبت
5- خطای شناختی نتیجه گیری شتاب زده (ذهن خوانی، پیشگویی کردن)
6- خطای شناختی فاجعه سازی یا درشت نمایی
7- خطای شناختی استدلال احساسی
8- خطای شناختی عبارت های باید دار
9- خطای شناختی برچسب زدن
10- خطای شناختی شخصی سازی و سرزنش
علاوه بر تحریفات شناختی اصلی که در بالا به آنها اشاره شد میتوان به خطاهای زیر نیز اشاره کرد:
قدم اول در جهت تصحیح شناختها، آگاهی از افکار خود و تحریفهای شناختی است. تحریفات شناختی هسته اصلی تلاشهای بسیاری از متخصصین روان درمانی با رویکرد شناختی-رفتاری و سایر متخصصین است و به فرد کمک میکند تغییر کردن را یاد بگیرد. وقتی یاد بگیرید این نوع طرزفکر را به درستی تشخیص دهید، آنوقت خواهید توانست به آن پاسخ داده و آن را رد کنید. با رد کردن مداوم تفکر منفی، کمکم و به مرور زمان از بین رفته و اتوماتیکوار با طرزفکری منطقیتر و متعادلتر جایگزین خواهد شد.
بعد از اینکه با خطاهای شناختی آشنا شدید عبور از 4 مرحله زیر به شمات کمک میکند تا احساس منفی خود را تغیر دهید:
مرحله اول: موقعیت ناراحت کننده را شناسایی کنید
یک قلم و کاغذ بردارید و حادثه ناراحت کننده را شرح دهید. از کی یا چی ناراحت هستید؟
مرحله دوم: احساسات منفی خود را بنویسید
درباره موقعیت ناراحت کننده چه احساسی دارید؟ از کلماتی مانند اندوه، خشم، نگرانی، احساس گناه، دلسردی، درماندگی استفاده کنید. برای هر احساس منفی نمرهای از یک تا صد در نظر بگیرید.
1- احساس شدت
2- احساس شدت
3- ...
مرحله سوم: از روش سه ستونی استفاده کنید
افکار منفی مرتبط با این احساسات را بیابید. در ارتباط با مسئله به خود چه می گویید؟ این افکار را در ستون افکار اتوماتیک بنویسید و با توجه به باور خود، برای هر کدام از صفر تا صد عددی را در نظر بگیرید.
خطاهای شناختی هر یک از این افکار را شناسایی کنید.
آنگاه واکنش های منطقی را در ستون سمت چپ بنویسید و این بار نیز با توجه به باور خود برای هر کدام از صفر تا صد عددی را در نظر بگیرید. دقت کنید که واکنش منطقی شما مجاب کننده و معتبر باشند و نادرستی افکار اتوماتیک شما را مشخص سازند.
مثال: از مرگ میترسم چون نمیدانم چه شکل و شمایلی دارد. (100 درصد) (25 درصد) مرگ یا چیزی هست یا نیست. اگر باشد که ناشناخته نیست و اگر نباشد جایی برای نگرانی نیست. وقتی نمیدانم که یک دقیقه دیگر چه اتفاقی میافتد، این را هم ندانم اشکالی ندارد. فردا ناشناخته است. تاکنون با مجهولات زیاد زندگی کنار آمدهام و دلیلی ندارد که در آینده نتوانم این کار را بکنم. (100 درصد) افکار اتوماتیک خطاهای شناختی واکنشهای منطقی افکار منفی خود را بنویسید و با توجه به شدت باور خود برای هرکدام امتیازی از صفر تا صد در نظر بگیرید. خطاهای شناختی هر یک از افکار اتوماتیک خود را شناسایی کنید. برای هر تفکر منفی واکنشی منطقی در نظر بگیرید و با توجه به شدت باور خود به هر کدام امتیازی از صفر تا صد بدهید. پیشگویی
مرحله چهارم: نتیجه گیری
شدت باور خود را به هریک از افکار اتوماتیک به کمک اعداد از صفر تا صد مشخص نمایید. در صورتی که از اعتقاد شما به این باورها تا حدود زیاد کاسته شده باشد، شدت احساس بهتر خود را مشخص سازید.
یادداشت کردن هیجانات درست بعد از وقوع حادثه حتی اگر دلیل نامعقول آن را درک نکنیم، در کنترل خشم و استرس به ما کمک میکند. اما گاهی میزان خشم آنقدر زیاد و افکار اتوماتیک آنقدر آنی و سریع به سراغ ما میآیند که فرصتی برای تفکر منطقی نیست. برای این مشکل نباید توقع داشته باشیم به آسانی و در مدت کمی قادر به کنترل آنها باشیم. کنترل احساسات و هیجانات به یک باره ممکن نیست و به تناسب سن، موقعیت و دیگر دلایل روانشناختی نیاز به زمان تمرین و تلاش فراوان داریم اما به تدریج آسان و در ما درونی میشود. با تمرین و تکرار میتوانید کنترل افکار و احساسات خود را بیش از پیش به دست بگیرید.
گروه روانشناسی ستاره
اختلال خواب پرخوابی (Hypersomnia) با دورههای خواب آلودگی بیش از حد روزانه یا خواب شبانه طولانی مدت مشخص میشود و با دارو و... درمان میشود.
خواب یکی از نیازهای ضروری برای سلامت جسمی و روانی انسان است و اختلالات خواب یکی از مشکلات رایج بین مردم می باشد که باید مورد توجه قرار بگیرد. اکثر افراد از اینکه کمتر یا بییشتر از آنچه که به نظرشان لازم است میخوابند یا اینکه خواب آرامی ندارند، شکایت میکنند. در این مقاله به اختلال خواب پرخوابی و راه درمان آن پرداخته شده است.
پرخوابی (Hypersomnia) با دورههای خواب آلودگی بیش از حد روزانه، یا خواب شبانه طولانی مدت مشخص میشود. افرادی که دارای اختلال پرخوابی میباشند، اغلب بارها و بارها در طول روز در زمانها و مکانهای نامناسب مانند محل کار، در حال مصرف غذا و یا در مکالمات مجبور به خواب میشوند. بیماران اغلب خواب طولانی داشته و مشکل بیدار شدن از خواب دارند، و در بیداری نیز ممکن است احساس گیجی داشته باشند.
افراد مبتلا به اختلال پرخوابی نیاز به حدود 70 ساعت خواب در هفته دارند و به سختی از خواب بیدار میشوند. هنگامی این افراد بیدارند، معمولا احساسشان این است که شبشان به بیدارخوابی گذشته است و آن را مانند راه رفتن در مه توصیف میکنند. اغلب این افراد پس از اینکه تشخیص بیماریهایی مانند افسردگی، قطع تنفس حین خواب یا مشکلات تیروئید در مورد آنها رد میشود، مشکلشان به عنوان اختلال خواب تشخیص داده میشود.
اختلال پرخوابی ممکن است ناشی از:
تحقیقات نشان داده است که بیماران دچار پرخوابی یک ناقل شیمیایی مغزی تولید میکنند که آنها را در همه اوقات در حالت خوابآلوده نگه میدارد. این یافتهها دال بر این است که احتمالا درمان دارویی برای افراد دچار پرخوابی میتواند موثر باشد.اما تحقیق و بررسی در این زمینه همچنان ادامه دارد.
درمان دارویی: در صورت پرخوابی معمولا محرکهایی مانند آمفتامین، متیل فنیدیت، و مدافینیل، تجویز میشود. سایر داروهای مورد استفاده برای درمان این اختلال، شامل کلونیدین، لوودوپا، بروموکریپتین، داروهای ضد افسردگی، و مهارکنندههای مونوآمین اکسید هستند. داروی آرمودافینیل نیز در سال 2007 برای درمان اختلال خواب پرخوابی تایید شد که از لحاظ شیمیایی مشابه مدافینیل میباشد. آرمودافینیل دارای مزیتهایی است از جمله این که مقدار کمتری از آن تأثیر بیشتری خواهد داشت.
تغییر رفتار: برای مثال اجتناب از کار در شب و فعالیتهای اجتماعی که موجب به تاخیر انداختن زمان خواب میگردد و همچنین رژیم غذایی مناسب مانند کاهش مصرف الکل و کافئین.
نور درمانی: پرخوابی ممکن است به علت اختلال ریتم بدن اتفاق بیافتد این ریتم به وسیله رویارویی با نور و تاریکی کنترل میشود بنابراین نور درمانی در کاهش پرخوابی موثر میباشد. از نور درمانی برای درمان بیماران مبتلا به اختلالات عاطفی فصلی استفاده میکنند. این بیماران معمولا دچار افسردگی زمستانی و خواب آلودگی شدید میشوند. مواجهه تدریجی با نور به طور فزایندهای درکاهش پرخوابی مفید است. در این روش شبیه سازی طلوع، بیدارشدن را برای این بیماران آسانتر میسازد و در ساعات صبح احساس هوشیاری بیشتری دارند.
بهبود خود به خود: علت پرخوابی معمولا ناشناخته است. این اختلال در بسیاری از افراد به طور ناگهانی و خود به خود درمان میشود و این امر نشان میدهد که پرخوابی یک عارضه موقتی میباشد که به مرور زمان بهبود مییابد.
گروه روانشناسی ستاره
با گذشت زمان با مرگ عزیزانمان کنار خواهیم آمد اگر در مراسم عزاداری شرکت کنیم، احساساتمان را بروز دهیم، در صورت نیاز از متخصص کمک بگیریم و...
یکی از واقعیتهای زندگی که ممکن است هر کسی روزی با آن روبرو شود مرگ عزیزانمان است. واقعیتی تلخ که پذیرفتن آن به طور حتم بسیار سخت و ناخوشایند خواهد بود اما زندگی ادامه دارد و باید بتوانیم از بحرانهایی چنین نیز بگذریم. انسان بیش از آنچه فکر میکند قدرتمند است و قطعا اگر بخواهد و بیاموزد میتواند با مشکلات و ناگواریها کنار آمده و از آنها عبور کند.
بدون شک از دست دادن هر عزیزی با غم و اندوه همراه است. با این وجود، با رعایت برخی مسائل میتوانید از اندوه خود کاسته و اجازه ندهید غمتان به اختلال سوگ پایدار و پیچیده و دیگر اختلالات ناشی از فقدان تبدیل شود:
1- در مراسم عزاداری شرکت کنید
فلسفه مراسم عزاداری کمک کردن به داغدیدگان برای پذیرش و کنار آمدن تدریجی با مرگ عزیزانشان است. مراسم عزاداری ضمن تخلیه هیجانی، از تنها ماندن فرد داغدیده جلوگیری میکند. امتیاز مهم دیگر عزاداری، ریشه های عمیق دینی آن است که به آرامش درونی فرد میانجامد. مراسم عزاداری در ایران، هرکدام با فلسفه خاص خود و منطبق با مراحل سوگ هستند و درنهایت با سالگرد فرد ازدسترفته که برابر با مرحله پذیرش فرد داغ دیده است، پایان مییابد.
2- احساسات خود را ابراز و در عین حال کنترل کنید
یکی از ویژگیهای مهم سلامت روان، توانایی کنترل و بروز مناسب احساسات و هیجانات است. مدیریت احساسات در غم از دست دادن عزیزان باید به گونه ای باشد که این احساسات نه سرکوب شود و نه افراطی و مهارگسیخته خود را نشان دهد. سرکوب کردن هیجانات، یکی از مهمترین ریشههای مشکلات روانی پس از سوگ است. شخص داغ دیده برای التیام دردهای درونیاش، چارهای جز این که غمش را بروز دهد، ندارد. آزادانه اشک ریختن و گاهی ناله کردن از واکنشهای طبیعی در غم مرگ عزیزان است. یکی از فواید گریه کردن این است که باعث تخفیف احساس اندوه میشود. گریستن، نوشتن و یا شرکت در فعالیتهای هنری میتواند به ابراز صحیح احساسات کمک کند.
3- خود را سرزنش نکنید
خیلی از اوقات افکار منفی مانند: «میتوانستم بیشتر به او سر بزنم، کاش دست کم از او خداحافظی کرده بودم، شاید اگر او را به خارج از ایران میبردم درمان میشد و...» ذهن فرد سوگوار را اشغال میکند. این افکار، بخصوص در مرحله خشم و افسردگی ناشی از مرگ عزیزان، پررنگتر میشوند. باورهای دینی و کمک مشاوران و رواندرمانگران، میتواند شما را در گذار از این افکار یاری رساند.
4- زندگی ادامه دارد
زندگی ادامه دارد و با آزار خودمان و دریغ کردن شادیهای زندگی هیچ چیز تغییر نمیکند. دیدار دوستان و شرکت در مهمانیهای خانوادگی، تغذیه و خواب خوب، رابطه جنسی دلپذیر با همسرتان و سفر کردن همگی میتوانند به گذار شما از مرحله افسردگی به پذیرش، یاریرسان باشند. بنابراین پس از دوره سوگواری، فعالیتهای سازنده خود را از سر بگیرید. کار و تحصیل، هر دو اشتغال ذهنی قابل توجهی را میطلبند و مانع غرق شدنتان در افکار ویرانگر میشوند. فعالیتهای مکمل دیگری مانند شرکت در برنامههای خیریه، میتواند در ایجاد احساس مثبت نسبت به خود و دنیا و بازگشت به زندگی عادی یاریرسان باشد.
5- مرگ را بپذیرید
اولین واکنش بعد از، از دست دادن یک عزیز، در بسیاری افراد داغ دیده، «انکار» مرگ عزیزشان است. هر فردی باید بداند که این غم فقط برای او پیش نیامده است و این یک رنج مشترکی است که افراد در هر طبقه اجتماعی و اقتصادی آن را تحمل میکنند. اگر شناخت افراد از دنیا غیرواقعی باشد، انتظار مواجه شدن با این اتفاقات ناگوار را نخواهند داشت. افرادی با چنین شرایط، قطعا تحمل سختیها برایشان بسیار دشوار خواهد بود. پس پذیرش واقعیت که مرگ عزیزان اجتناب ناپذیر است، کمک زیادی میکند تا افراد با این واقعیت کنار بیایند.
6- تنها نمانید
پذیرش مرحله آخر سوگواری است و اوج حزن و تنهایی افراد داغ دیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد. افراد داغ دیده در این مرحله، باید از تنها ماندن بپرهیزند. باید به حضور دیگران در کنارتان برای همدردی و همدلی توجه کنید زیرا این امر به شما کمک زیادی در سبک شدن این غم خواهد کرد.
یکی از مهارتهای ارائه شده در قرآن برای تحمل فقدان، درک حضور و همراهی خداوند به هنگام از دست دادن عزیزان است زیرا چنین بینشی انسان را در قلمرو حمایتی خداوند قرار داده، همین نوع بینش توان تحمل او را بر مرگ عزیزان افزایش میدهد.
آن چه شدائد را بر انسان مومن آسان میکند، پاداشهایی است که خداوند به مومنان وعده داده است. در خصوص پاداش تحمل فقدان خداوند در آیه 155 و 156سوره بقره فرموده است: « و بشارت ده به استقامت کنندگان، آنان که هرگاه مصیبتی به آنها رسد، میگویند ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم». این آیه به بشر گوشزد مینماید که تحمل مرگ عزیزان، در بردارنده پاداش و اجر است. بشر با باور به این اعلام و شناخت از طرف خدا، توانش برای تحمل فقدان افزایش مییابد.
باور به معاد نیز با تحمل فقدان رابطه دارد. معادباوری نقش انکارناپذیری در تحمل مصایب دارد. چون شخص باورمند به معاد، این دنیا را فانی و سرای آخرت را ابدی میداند و همین عقیده، تحمل سختی در زندگی موقتی را در برابر رسیدن به راحتی همیشگی قابل تحمل میکند.
گروه روانشناسی ستاره