خودکشی سالانه جان تقریبا یک میلیون نفر را در جهان میگیرد. نوعی از مرگ که خودخواسته بوده و مقابله با آن معمولا سخت و طولانی مدت است.
بسیاری از مردم عادی توانایی درک خودکشی و جرات سخن گفتن از آنرا را ندارند. تصمیم برای خودکشی از عوامل و شرایط پیچیده روانی و محیطی نشات میگیرد. افسردگی شدید، اختلالات روانی و شکستهای پیاپی در زندگی میتواند تصمیم به خودکشی را در افراد جدی سازد. خودکشی شوکآور «رابین ویلیامز»، کمدین و بازیگر مشهور هالیوود باعث شد، برنامههای تلویزیونی قطع شوند تا این خبر را اعلام گردد و در همان لحظه ویلیامز همه شبکههای آنلاین را به تسخیر خود درآورد حتی اوباما هم تاثر عمیقش را بلافاصله ابراز کرد. همین امر دلیل بحثهای گسترده درباره راههای پیشگیری از خودکشی گردید.
خودکشی هیچ مرزی جمعیتی نمیشناسد و همه مردم را فارغ از جنسیت، نژاد، جایگاه اجتماعی- اقتصادی، فرهنگی، یا مذهب تحت تأثیر قرار میدهد. به گفته «بنیاد آمریکایی جلوگیری از خودکشی»، حدود یک میلیون نفر هر سال دست به خودکشی میزنند. طبق آخرین آمارگیری که در سال ۲۰۱۰ انجام شد ۳۸ هزار و ۳۶۴ آمریکایی در این سال دست به خودکشی منجر به مرگ زدند؛ یعنی یک خودکشی در هر ۱۳ دقیقه و هفت ثانیه. خودکشی دهمین عامل مرگ و میر در میان آمریکاییان و سومین عامل در میان جوانان ۲۴ـ ۱۵ساله است. برخلاف باقی عوامل مرگ و میر، تعداد افرادی که خودکشی میکنند، هر سال افزایش پیدا میکند.
در بسیاری از موارد افراد عادی روش صحیح برخورد و مواجه با این موضوع را نمیدانند و نسبت به آن آگاهی ندارند. در این مطلب سعی میکنیم یکی از بهترین واکنشهای فردی را، در مقابل افرادی که سخن از خودکشی میزنند بیان کنیم.
معیارهای ریسک خودکشی موجود است؛ ۹۰درصد افرادی که خودکشی میکنند در زمان مرگ از بیماریهای ذهنی رنج میبرند که اغلب شناسایی نشده و تحت معالجه قرار نگرفتهاند. دیگر معیارهای ریسک شامل اقدام قبلی برای خودکشی، سابقه خودکشی در خانواده، سابقه ضربه روحی و آزار دیدن، درد مزمن یا یک بیماری جدی میشوند. عوامل استرسزایی چون از دست دادن یکی از عزیزان، ضرر مالی، مشکلات قضایی و مورد ظلم واقع شدن میتواند پتانسیل خودکشی را در افراد بالا ببرد.
معمولا افرادی که در خودکشی جان خود را از دست میدهند، نشانههایی از خطر قریبالوقوع را از خود بروز میدهند. فردی که قصد خودکشی دارد ممکن است به اطرافیان خودبگوید، قصد خودکشی دارد. علائم هشدار دهنده دیگر میتوانند این موارد باشند: احساس ناامیدی، گیر افتادن، ناگزیری، تحقیر شدن و بیعلاقگی. برخی از افراد دچار بیخوابی میشوند، از خانواده و دوستانشان منزوی و بدخلق میشوند.
اگر شخصی درباره خودکشی صحبت میکند یا برای آن برنامهریزی میکند، این یک بحران است که باید سریعا به آن رسیدگی شود. شخصی که به خودکشی خود در آیندهای نزدیک اقرار میکند، به بستری شدن و یک فضای امن نیاز دارد تا زمانی که دیگر به خودکشی فکر نکند. افسردگی او باید با جدیت تحت درمان قرار گیرد و این کار را نمیتوان به صورت سرپایی انجام داد. وقتی شخص از خودکشی صحبت میکند یعنی افسردگی او بسیار جدی شده است.
براساس آمار وبسایت "بنیاد آمریکایی جلوگیری از خودکشی"، ۵۰ تا ۷۵ درصد افرادی که دست به خودکشی میزنند، حداقل یک نفر را از نیت خود با خبر میکنند. اگر شخصی علائم هشدار دهنده را از خود بروز دهد، باید او را جدی گرفت.
اگر علائم هشدار دهنده خودکشی را در شخصی که میشناسید مشاهده کردید، کارهای زیر را انجام دهید:
مجله ستاره
به گزارش ایران ناز یکی از مشکلات برخی خانواده ها سوء استفاده یکی از زوجین از فضای مجازی است . در این میان فرد مقابل گاهی نمینپداند چه واکنشی نشان دهد تا هم همسرش دست ازین کارها بردارد و هم بتواند آرامش خود را بدست بیاورد.
همسرم 3 سال از من کوچکتر است و با عشق با یکدیگر ازدواج کردیم. شوهرم حضوری، پیامکی و تلگرامی با زنان غریبه زیادی صحبت می کند. خسته شده ام. مانده ام چه کنم؟
سوال کاربر
خانمی 43 ساله ام. همسرم 3 سال از من کوچک تر است. از این بابت مشکلی نداریم. شاید هم فکر می کنم مشکلی نیست. 2 سال است با عشق و انتخاب خودمان ازدواج کرده ایم. شوهرم آدم خوبی است ولی خصوصیت بدی دارد که بیشتر وقت ها من را دچار دلزدگی می کند. او حضوری، پیامکی یا در شبکه های اجتماعی با زن ها صحبت می کند. خودش قبول نمی کند و سر و صدا راه می اندازد. با این که من بارها دیده ام و کاملا برایم روشن است. دوستش دارم. هر راهی رفتم، محبت، قهر، بی توجهی و … نشد. اصلا برایش کم نمی گذارم اما … . چه کار کنم؟ دارم از دستش خسته می شوم.
پاسخ کارشناس
مهم ترین نکته این است که همسر شما باید بپذیرد که این رفتارش برای شما ناراحت کننده است. البته من این گونه متوجه شدم که شما سعی دارید با بحث و قهر به ایشان بفهمانید که کارش اشتباه است و ایشان هم برای دفاع از خودش حرف میزند و مکالمه شما به نتیجه ای نمی رسد. بهتر است سعی کنید با یک مکالمه درست در راستای پذیرش همسرتان پیش بروید.
ببینید آیا تصورتان از علاقه زیاد نشات نگرفته است؟
گاهی علاقه و عشق شدید زن و شوهر به یکدیگر، عاملی می شود برای سوءظن. برای مثال چون زنی، شوهرش را خیلی دوست دارد و او را تنها متعلق به خود می داند، از این که با دیگری صحبت کند، عذاب می کشد یا مانع فعالیت های اجتماعی او می شود. در واقع، به نوعی سرکوب کردن حس اعتماد و استقلال در شخصیت مرد صورت میگیرد. اینجاست که اگر مرد در نوع سلیقه، رفتار و گفتار در خانه و در اجتماع، مطابق خواسته همسرش عمل نکند، بدگمانی و سوءظن میان آن دو به وجود خواهد آمد.
آسمان و ریسمان نبافید
اگر واقعا یقین پیدا کرده اید که همسرتان به شکلی متفاوت با زنان دیگر حرف می زند، زیاده روی نکنید و این رفتار او را به دیگر جنبه های زندگی تان تعمیم ندهید؛ برای مثال هرگز نگویید او با زنان دیگر حرف می زند، پس مرا دوست ندارد یا اینکه او با دیگران حرف می زند پس حتما رفتارهای نادرست دیگری را هم انجام میدهد که من از آن ها بیخبرم یا اینکه حتما من چیزی برای او کم گذاشتم که همسرم به سمت آن ها می رود. درصورت مشاهده چنین رفتاری، سعی کنید بیشتر از قبل مدیریت زندگیتان را به دست بگیرید.
عملیات انتحاری ممنوع
احتمالا بعد از اینکه احساس کردید همسرتان به شکلی متفاوت به زنان دیگر نگاه میکند، دچار خشم زیادی خواهید شد یا احساس ناتوانی خواهید کرد اما قبل از نشان دادن هر واکنشی، باید به خود فرصت دهید تا این خشم را مدیریت کنید و قبل از آنکه عنان ذهنتان را در دست بگیرید، نباید واکنشی نسبت به رفتار او نشان دهید.
بعد از فروکش کردن هیجان و خشم تان، بار دیگر آن رفتار را بازبینی کنید. اگر بعد از این بررسی دوباره به این نتیجه رسیدید که رفتار همسرتان صحیح نبوده است، آن را با صراحت با او درمیان بگذارید و نگرانیهایتان را به همسرتان بگویید.
بچه بازی در نیاورید
هیچ وقت برای انتقام دست به عمل متقابل نزنید یا خشم خود را به صورت یک رفتار منفعلانه (مثلا قهر کردن بدون اینکه دلیلش را به همسرتان بگویید) انجام ندهید. اگر بخواهید برای درس دادن به همسرتان، او را با این شیوه ها مجازات کنید، در نهایت زندگی تان درگیر یک سیکل معیوب عمل و عکس العمل خواهد شد که هیچ گاه پایان نمی یابد و تنها به شما و زندگی تان آسیب می زند.